نامهای به برادر حسین! (با عرض تبریک)
شاید با نگاهی اجمالی فکر کنید نامهام را برای برادر حسین شریعتمداریِ کیهان نوشتهام و شاید هم بهخاطر عنوان آن، چنین به ذهن مبارکتان متبادر شده باشد که غرض از آن برادر حسین عمویی، حراستچی دانشگاه است؛ نه، اشتباه نفرمایید مرا با حسین عمویی کاری نبوده و نیست، بله، مراد من خود شما، برادر محمد حسین طیرانی معاون اسبق فرهنگی و آموزشی دانشگاه است.
دراین مرز و بوم تا دلتان بخواهد برادر حسین داریم، یا بانام حسین یا بینام حسین و حالا اصلا چه فرق میکند، مهم ماهیت و عملکرد است و نه صرفا آواهایی که به گوش میرسند.
برادر حسین!!!
حتما شما نیز نیک میدانید که این بار نامهام را از اینرو سرگشاده نگاشتهام که با گذشت بیش از یکسال و اندی از اعلام حکم غیرقانونی، غیرشرعی و مغایر با حقوقبشر و حقوقدانشجویی کمیتهی انضباطی دانشگاه به ریاست حضرتعالی مبنی بر یکترم محرومیت از تحصیل ، توبیخ و درج در پرونده برای من و دیگر دوستانم به اتهام انتشار پرتیراژترین و محبوبترین نشریهی دانشجویی تاریخ دانشگاه خیام که تمامی هزینههای آن توسط دانشجویان و اساتید تامین میگردید (نشریهی دگرپذیری انجمن اسلامی دانشجویان خیام به سردبیری اینجانب) و درپی سهماه نامهنگاری و گفتگو با جنابعالی و تایید غیرقانونی بودن این حکم از جانب شما و کمیتهی انضباطی دانشگاه مرکز(دانشگاه فردوسی) تاکنون نهتنها حکم برائت صادر نگردیده، هیچگونه پاسخِ کتبی نیز به نامهها و رایزنیهایم داده نشده است. اگر خاطرتان باشد آخرین باری که با هزار مشقت و بدبختی بهحضور مبارکتان شرفیاب شدم، مرا از پیگیری صدور حکم برائت منع کردید و فرمودید که خود بهمحض صدور، حکم را برایم ارسال میدارید. و من که طبعا پس از سه ماه دوندگی بین آن دانشگاه و دانشگاه مرکز بهنتیجهای نرسیده بودم، بهشما این اطمینان را دادم که از این پس برای پیگیری پرونده، پایم را به اتاقتان نخواهم گذاشت و مطالبات حقهیِ خود را از طریق مراجع ذیصلاح و بالادست دنبال خواهم نمود. از اینرو و پس از گذشت مدت زمانی طولانی، امروز دادخواست خود را تنظیم و به همراه کلیهی مدارک و شواهد مورد نیاز، تحویل وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دیوان عدالت اداری و شورای عالی انقلاب فرهنگی نمودم و درپی آن و درجهت روشن شدن اذهان عمومی اقدام به نگاشتن نامهی پیشرو نموده تا پیشکش محضر مبارکتان نمایم.
نمیدانم اگر کمکهای دلسوزانه و پدرانهی ریاست وقت دانشگاه، استاد برجستهی خِطهی خراسان ، شهر مشهد و دانشگاه فردوسی، پدر علم آمار ایران و از معدود شخصیتهای علمی و اخلاقی دانشگاه خیام، پرفسور ابوالقاسم بزرگنیا به همراه استاد بزرگوارم، نمایندهی محترم ولایتفقیه در نهاد دانشگاه خیام، استاد دانشگاه فردوسی و از شخصیتهای متدین و محبوب دانشجویی که دانشجویان ادوار مختلف همواره نام ایشان را بهنیکی یاد میکنند، حجهالاسلام والمسلمین دکتر سید محمدتقی قبولی نبود، چگونه از گزند حکم غیر انسانی آن کمیته در امان میماندیم.
برادر حسین!!!
از گوشه و کنار دانشگاهتان باخبرید؟ از اتاقک ورودی دانشگاه که از میزان موی بیرون ریختهی دختران، لاک و آرایش و صحبت نکردنشان با پسران در محوطهی دانشگاه اطمینان حاصل مینماید که یادآور نماز اجباری دوران مدرسه است و اگر از علاقهمندان به آن نکاسته باشد، محال است بر آن فزوده باشد و هیچگاه نقش مشوق ایفا نکرده کههیچ، به دلیل نفس اجباری بودن آن، همیشه از سوی دانشآموزان بهسخره گرفته، تا جایی که این فریضه را به یک مُستَمسِک تبدیل کرده است. و یا حراستچی و مدیرگروه معارفتان که در گفتگو با یکی از دوستان و به دلیل انتشار احکام تعلیقی سال 90، بیان داشته است: "به اجداد تابعی، سگ ارمنی ر.. ." گذشته از عفت کلام وافر در این سخن!، ایشان نیک میداند که نسب پدری و مادریم به پیامبر گرامی اسلام رهسپار است و درحالی که بهظاهر داعیهدار و سینهچاک دین مبین اسلام است و عصرهای سهشنبه را با خُدامیِ حرم امام هشتم میگذراند، این چنین آشکارا، آگاهانه و ناجوانمردانه دهان به توهین و ناسزا به ائمهی اطهار میگشاید که او را به آن دنیا و جدهام فاطمهی زهرا وا مینهم.
برادر حسین!!!
همگان به روحیهی عدالت و انصافورزی شما اذعان دارند! اما متعجبم، چرا در طول سالیانی که افتخار حضور در دانشگاهتان را داشتم، همهی دانشجویان نسبت به دریافت مازاد شهریهی ثابت و متغیر خود بین 20 تا 30 هزار تومان توسط امور مالی آن دانشگاه معترض بوده و شکایت خود را بهپیشگاهتان میآوردند، اما نمیدانم چرا دستور به قطع این رویهی ناصواب و بازپرداخت پولهای بهزور گرفته شده را ندادید. میگویید چنین نبوده است؟! ایرادی ندارد، من خود تمامی فیشهای پرداختی و تاییدیههای مالیم را نگاه داشته و حساب شهریه و صورت حسابها نیز مشخص است، بفرمایید تا در پیشگاه همگان محاسبه نماییم.
ای بزرگوار، زِکدامینرو دانشکدهی معماری دانشگاهتان، اِسکیسی را از 120 نفر ورودی کارشناسی ناپیوستهی88 (که خود یکی از آنها هستم) اخذ نموده و طی آن تنها 15 نفر قبول و بهدریافت درس طرح2 که برابر با یکترم کمتر و پرداخت شهریهی ثابتی کمتر میباشد، نایل میآیند؟! جالبتر اینکه، فارغ التحصیلان کاردانی دانشگاهتان نیز از گزند این آزمون درامان نمانده و این درحالی است که اِسکیس ورودی جهت تعیین سطح دانشجویان ورودی از دانشگاههای دیگر بوده و خود گویای عدم سطح کیفی و علمی فارغالتحصیلان و بهالطبع سیستم آموزشی آن دانشگاه میباشد.
برادر حسین!!!
حتما قبول میفرمایید که انتخاب واحد، قبول و عدم قبول استاد از اصلیترین حقوق دانشجویان بوده و در صورت نارضایتی حق دارند استاد مربوطه را انتخاب ننمایند؛ پس به چه حقی کمیتهی انضباطی دانشگاهتان در ترم نخست 90-91 با رایزنی یکی از اساتید بخش معماری، دوتن از دانشجویان معماری را بهاتهام هماهنگی با دانشجویان در عدم انتخاب درس با استادی، به یک ترم تعلیق محکوم و مورد مذمت و تهدید قرار داده است؟ البته دور از ذهن نیست که آن دو، هرچه سریعتر به اشتباه خود پیبرده و از کردهی خود نادم و پشیمان گشتهاند و آن کمیته نیز با دریافت تعهدی بهلحاظ اطمینان از عدم تکرار اینگونه حقوق مسلم دانشجویی، آنها را مورد رأفت خود قرار داده است!
برادر حسین!!!
بهیاد دارم هربار که مصدع اوقات شریفتان میشدم، بیان میداشتید که مدرک دکترای خود را از انگلستان دریافت نمودهاید و به قول دوستان، شما خود را چنین معرفی میکنید: "دکترامو از انگلستان گرفتم، محمدحسین طیرانی هستم!" انشاالله که مبارکتان باشد. اما گمان میکنم شما نیز چون من بر این باورید که تحصیل، نهتنها در بالا بردن سطح سواد و دانش بشری که در ارتقاء سطح معرفت و وجدان بیدار انسانی سهم بهسزایی را ایفا میکند. در غیر اینصورت بر هیچکس پوشیده نیست که مرحوم دکتر علی کردان استاد دانشگاه و وزیر کشور چندروزهی دولت نهم مدرک دکترا و دانشنامهی خود را از دانشگاه آکسفورد انگلستان کسب نموده بود!
عرض تبریک ابتدای نامهی مرا به جهت ارتقای پستتان از معاونت به مصدر ریاست پذیرا باشید. همانطور که شما نیز میدانید ترم نخست 90-91 را میهمان دانشگاه حافظ شیراز بودم. در بازگشت و بدو ورود، تاثیر مدیریتتان بر فضای دانشگاه را بهخوبی حس نمودم! بگذریم، راستی از انجمنها و کانونها چه خبر؟! ظاهرا و همچون گذشته اساسنامهی هیچیک را تایید ننمودهاید تا در صورت عدم همسویی با خواستههایِتان درشان را تخته نموده و در صورت پافشاری، با تهدید، توبیخ و تعلیق مغلوبشان سازید. همان که با من و دوستانم کردید تا شاید برای همیشه ریشهی انجمن اسلامی را در دانشگاهتان بخشکانید، اما اساسنامهی این انجمن مانع این امر گردید و تنها به حالتی غیر قانونی دفتر و بورد انجمن را غصب نمودید و به درخواستهای مکرر برگزاری انتخابات شورای مرکزی پاسخی ندادید. باز هم مبارک است، موفق باشید!
برادر ارزشی، محمد حسین طیرانی!!!
شما خود بهتر از همگان میدانی که از این دست در خیام فراوان و پرداختن بهآنها در این مقال مجال نمییابد، والا مثنوی هفتادمن کاغذ هم برای نگارش خیامنامه کم میآید. در پایان و با توجه به علاقهی شخصیم به آن دانشگاه، نه به سنت ناصحان که بهرویهی دوستان، شما را بهبازگشت بهقانون و پاسداشت کرامت انسانی دانشجویان دعوت مینمایم و جهت مرتفع شدن مشکلات همچون گذشته، ایجاد فضای باز و آزاد دانشگاهی و دراختیار قرار دادن قوانین دانشجویی به دانشجویان، فعالانِ فرهنگیِ انجمنها و کانونها و اجرای بی قید و شرط قوانین را بهمحضرتان پیشنهاد مینمایم. با سپاس، دوستدار شما و دانشگاه خیام.
دبیر انجمن اسلامی دانشجویان خیام
مشهد- اسفند91- سید محمد صادق تابعی
No comments:
Post a Comment