پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات ناجا در اطلاعیهای 20 دستورالعمل درمورد افزایش ضریب امنیت اطلاعات کاربران صادر و اعلام کرد که مدیران دفاتر خدمات اینترنت (کافینتها) موظفند حداکثر ظرف مدت 15 روز از تاریخ ابلاغ اطلاعیه نسبت به اجرای مفاد اعلام شده، اقدام کنند.
به گزارش ایسنا، تمامی مراکز و صنوفی که مجوز ارائه خدمات دسترسی ندارند (دفاتر فنی، بازیسراها و ....)، مجاز به ارائه خدمات اینترنت نیستند و در صورت مشاهده این گونه از مراکز و اصناف که به صورت غیر مجاز نسبت به ارائه خدمات اقدام میکنند، برخورد انتظامی و قضایی با آنان صورت خواهد گرفت.
همچنین در این گزارش آمده است که دفاتر خدمات اینترنت موظفند نکات ذیر را منطبق با آیین نامه دفاتر خدمات اینترنت (کافینت)، ابلاغیهها و بخشنامههای اتحادیه صنف رایانه، داده ورزی و ماشینهای اداری را رعایت کنند:
1- مدرک مجوز در محل مناسب و در معرض دید مشتریان قرار گیرد؛ محل این دفاتر باید در معرض دید و نظارت عمومی باشد و تمامی ضوابط اماکن عمومی رعایت شود.
2- دفاتر خدمات اینترنت موظفند پهنای باند مورد نیاز خود را الزاماً از طریق شرکتهای دارای پروانهی ارائه کنندگان خدمات اینترنتی (ISP) تامین کنند، بنابراین تامین پهنای باند از ارائه دهندگان غیر مجاز از طریق ماهواره مطابق قانون ممنوعیت استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره، اکیدا ممنوع است.
3_ مدیران دفاتر و دارندگان مجوز فعالیت اینگونه از دفاتر ملزم به رعایت مفاد شرایط عمومی، موضوع ماده 3 آییننامه دفاتر خدمات اینترنت هستند.
4- مدیران دفاتر خدمات اینترنت موظفند مدارک لازم در مورد تامین پهنای باند و رعایت شرایط عمومی را حسب مورد در اختیار بازرسان پلیس فتا قرار دهند.
5- ارائه هرگونه خدمات غیر حضوری از طریق دفاتر خدمات اینترنت ممنوع است.
6_ ارائه هر گونه خدمات، غیر از ارائه خدمات اینترنت به صورت حضوری، (فروش نرم افزار، تایپ و پرینت، راه اندازی سیستمهای بازی رایانهای و ...) ممنوع است.
اطلاعات هویتی کاربران ثبت شود
7_ صاحبان مجوز دفاتر خدمات اینترنت موظفند برای تصدی مسئولیت اجرایی از افرادی استفاده کنند که حائز شرایط ذیل باشند:
- متعهد، مجرب
- دارای حسن شهرت بوده و عدم دارابودن سوء سابقه کیفری و قضایی
- متاهل با حداقل 25 سال سن
8_ دفاتر خدمات اینترنت موظفند اطلاعات هویتی کاربران را با دریافت مدارک شناسایی معتبر (ترجیحا" کارت ملی) ثبت و از ارائه خدمات به مراجعه کنندگانی که مدارک شناسایی ارائه نمیکنند خودداری کنند.
9_ اطلاعات هویتی که بایستی مورد ثبت دقیق قرار گیرند عبارتند از:
- نام و نام خانوادگی
- نام پدر- کد ملی
- کد پستی
- شماره تلفن تماس.
10_ دفاتر خدمات اینترنت موظفند علاوه بر اطلاعات هویتی کاربران، سایر اطلاعات کاربری شامل روز و ساعت استفاده ،IP اختصاص یافته و فایل لاگ وب سایتها و صفحات رویت شده را ثبت و حداقل تا شش ماه نگهداری کنند.
ممنوعیت نصب VPN بر روی رایانههای کافینتها
11_ صورت حساب چاپی زمان و هزینه استفاده بایستی به کاربران تحویل داده شود.
12_ استفاده و در اختیار گذاشتن هر گونه ابزار دسترسی به سایتهای فیلتر شده، مثل انواع فیلتر شکنهای قابل نصب روی رایانه، یا معرفی سایتهای فیلتر شکن و خدمات گیرندگان و یا استفاده از هرگونه VPN روی سیستمهای رایانهای دفاتر خدمات اینترنت ممنوع است.
13_ مدیران دفاتر خدمات دسترسی موظفند شرایطی را فراهم کنند که اطلاعات کاربر پیشین (شامل سایتها ، صفحات دیده شده، فعالیتها،ID ها ، آدرسهای ایمیل و ......) به محض قطع استفاده کاربر، از بین رفته و برای کاربران بعدی که از آن رایانه استفاده میکنند قابل بازیابی نباشد.
رایانهها الزاما بایستی در حالت ( Limited User)
14_ رایانههای استفاده شده در مراکز خدمات اینترنت (کافینت) بایستی الزاماً در حالت کاربر محدود ( Limited User) در اختیار کاربران قرار گرفته و درگاههای ورودی سیستم رایانهای شامل درگاههای USB، کارت خوانها و سایر درگاههایی که امکان اتصال حافظههای جانبی به آنها وجود دارد، به صورت نرم افزاری مسدود شود.
در این گزارش آمده است که درصورت نیاز کاربر به استفاده یا ارسال فایل رایانهای بایستی انتقال از طریق متصدی اجرایی دفتر خدمات اینترنت و از طریق شبکه داخلی دفتر روی سیستم رایانهای کاربر و پس از اطمینان از سلامت و آلودهنبودن فایل رایانهای به بدافزارها ،تروجانها و ویروسها صورت بگیرد.
15_ مدیران دفاتر خدمات اینترنت موظفند از نرم افزارهای امنیتی معتبر (آنتی ویروسها،نرم افزارهای امنیت اینترنت و دیوارههای آتش) استفاده کرده و مرتباً نسبت به بروز رسانی نرم افزار اقدام کنند.
16_ مدیران دفاتر خدمات اینترنت موظفند هر روز در پایان ساعت کاری کافینت نسبت به وارسی سیستمهای رایانهها از نظر نصب نشدن نرم افزارهای Keylogger، آلودگی به ویروسها و بدافزارها و امحاء اطلاعات باقی مانده کاربران اقدام کنند.
نصب دوربین مدار بسته الزامی شد
17_ نصب دوربین مدار بسته داخلی با قابلیت ضبط تمام وقت، نگهداری تصاویر و امکان بازبینی تا شش ماه الزامی است.
18_ مدیران دفاتر خدمات اینترنت باید نسبت به برقراری امکان فنی ارسال پیام روی سیستمهای رایانهای دفتر در خصوص اعلام زمان استفاده و هشدارهای کاربری اقدام کنند.
19_ مدیران دفاتر خدمات اینترنت موظفند به نحو مقتضی نسبت به نصب و نمایش مفاد قانون جرایم رایانهای و فهرست مصادیق محتوای مجرمانه در دید کاربران اقدام کنند.
20_ مدیران و متصدیان اجرایی دفاتر موظفند از استفاده بیش از یک نفر از هر دستگاه رایانهای متصل به اینترنت جزء در مواردی که کاربر نا آشنا قصد استفاده از خدمات عمومی را داشته باشد و از یکی از نزدیکان و آشنایان خود برای کمک و تسهیل امور خود استفاده کند ، جلوگیری کنند.
Sunday, March 31, 2013
محدود کردن کافینتها طی دستور العمل ٢۰ مادهای پلیس فتا
تشدید فشار بر شهروندان بهائی شهر سمنان و لیست زندانیان بهائی زندان مرکزی این شهر در سال ۹۱
چندی است فشارهای وارده به زندانیان بهائی در سمنان بیشتر شده و تلاش های خانواده ها و زندانیان به علت فشار اداره ی اطلاعات و همراهی برخی دیگر از مسئولین بی نتیجه مانده است. عدم استفاده از حیاط زندان، کتابخانه، باشگاه، فروشگاه،تلفن و تفکیک آنان از مابقی زندانیان و مراقبت شدید از اینکه این افراد با بقیه زندانیان ارتباط نداشته باشند، از دیگر موارد نقض حقوق زندانیان بهائی شهر سمنان می باشد.
به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، ارتباط تلفنی زندانیان با خانواده هایشان نیز به دستور مقامات امنیتی قطع شده است و تبعیض و محدودیت های زیادی برای این زندانیان اعمال شده است که به گفته نزدیکان این زندانیان "کرامت انسانی زندانیان بهائی را با نقض حقوق و امتیازات، زیر سوال برده اند."
همچنین در ماه گذشته ۴ دانش آموز بهائی شهرستان سمنان، یونس خانجانی، رامین امیری، سینا فنائیان و آرمین الله وردی در تاریخ ۱۵/۱۲/۹۱ توسط تعدادی از مأمورین اداره اطلاعات سمنان و بدون مجوز، از مدرسه به ستاد خبری منتقل شده و مورد بازجویی، توهین و تهدید قرار گرفته اند و جهت بازجویی مجدد، ایشان را در دادگاه انقلاب نزد قاضی زمانی برده و مجموعا حدود ۸ ساعت تحت فشار های روحی و روانی قرار داده اند و حتی این دانش آموزان را تهدید به انتقال به زندان کرده اند.
این در حالی است که آموزش و پرورش سمنان و مدیریت ۲ دبیرستان امیر کبیر و شریعتی سمنان نیز در انتقال و بازداشت چند ساعته ی این چند دانش آموز با مأمورین اداره اطلاعات این شهر همکاری داشته اند.
در سال ۹۱بیش از ۲۵ نفر از بهائیان در زندان مرکزی شهر سمنان به اتهامات گوناگون دوران محکومیت خود را سپری کرده و می کنند.
آمار زندانیان امنیتی زندان مرکزی سمنان در سال ۹۱
۱- علی احسانی، آزاد و تبعید شده است.
۲- سیامک ایقانی
۳- افشین ایقانی
۴- افشین حیدری (آزاد شده است)
۵- بهفر خانجانی
۶- منیژه منزویان، اکنون در زندان اوین تهران
۷- زهره نیک آئین، با فرزند خردسال خود رسام
۸- ترانه ترابی، با فرزند نوزاد خود بارمان
۹- عرفان احسانی، همسر ترانه ترابی
۱۰- انیسا فنائیان، همسر سیامک ایقانی
۱۱- ندا مجیدی با فرزند خردسال خود سورنا
۱۲- سیامک یاقوتی تبعیدی به سمنان
۱۳- بهرنگ سرخوش تبعیدی به سمنان
۱۴- عادل فنائیان
۱۵- اکبر پور حسینی
۱۶- پویا تبیانیان
۱۷- طاهر اسکندری
۱۸- گودرز بیدقی
۱۹- روفیا بیدقی، دختر گودرز بیدقی
۲۰- ژینوس نورانی
۲۱- حبیب الله گلپری پور تبعیدی به سمنان
۲۲- مهرالله ریگی تبعیدی به سمنان
۲۳- شهره اعظمی
۲۴- اصغر محمودیان تبعیدی به سمنان
۲۵- فالح عبدالله المنصوری تبعیدی به سمنان
۲۶- محمد زارعی آزاد شده و همچنین تبعیدیهای دیگر که از زندان سمنان تبعید و در حال اجرای حکم می باشند،سید علیرضا و سید ظهور نبوی می باشند.
ضرب و شتم یکی از دراویش اعتصابی در بازداشتگاه اطلاعات شیراز
کسری نوری در ۷۵مین روز اعتصاب غذای خود به بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز (معروف به پلاک صد) منتقل و مورد ضرب و شتم و بازجویی قرار گرفت.
به گزارش مجذوبان نور، صبح دیروز کسری نوری که به همراه صالح الدین مرادی در ۷۵مین روز اعتصاب غذای خود قرار دارد، توسط مامورین امنیتی به بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز منتقل و پس از چند ساعت بازجویی، ضرب و شتم و حبس در سلول انفرادی که به منظور شکستن اعتصاب غذای این زندانی عقیدتی صورت گرفت، با تجمع دراویش در برابر ساختمان بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز مجددا به زندان عادل آباد منتقل شد.
در پلاک صد شیراز، ماموران امنیتی قصد بازجویی کسری نوری را داشتند که وی در مقابل کار آنها مقاومت نشان داد و اعلام کرده: "شما حق بازجویی از من را ندارید و پروندهی من دیگر در مرحلهای نیست که شما من را مورد بازجویی قرار دهید." همچنین بازجویان بازداشتگاه اطلاعات شیراز از کسری نوری خواستند که با تودیع وثیقه بصورت موقت از زندان آزاد شود، ولی این درویش زندانی خواسته آنها رد کرد.
پس از شنیدن پاسخ منفی از سوی کسری نوری، ماموران اداره اطلاعات با ارعاب و شکنجه بدنی این درویش زندانی، از وی خواستند که هم اکنون به اعتصاب غذای خود پایان دهد. اما این درویش گنابادی مجددا با ایستادگی در مقابل بازجویان اداره اطلاعات، با خواستهی آنان مخالفت نمود و آنها نیز با خشونت و توهین و ضرب و شتم وی را به سلول انفرادی منتقل کردند.
پس از ساعاتی با تجمع دراویش گنابادی رو به روی بازداشتگاه اداره اطلاعات و ترس مامورین اطلاعات از تبعات کار غیر قانونی خود، کسری نوری را مجددا به زندان عادل آباد شیراز منتقل کردند.
همزمان با این اتفاقات در پلاک ۱۰۰ شیراز، مادر کسری نوری؛ شکوفه یداللهی نیز با قاضی رشیدی مسئول رسیدگی به پرونده کسری نوری در دادگاه انقلاب شیراز، دیدار کرده و در این دیدار آقای رشیدی از خانم یداللهی در خواست نمود که با تودیع وثیقه، فرزندش را آزاد کند.
ولی خانم یداللهی با رد این درخواست عنوان نمود که: تنها راه آزادی دراویش زندانی محبوس در شیراز و تهران، آزادی بی قید و شرط میباشد و ما حاضر به تودیع وثیقه حتی به میزان ۱ ریال برای آزادی کسری نوری نمیباشیم.
آقایان صالح مرادی و کسری نوری نیز به ترتیب ۱۹ و ۱۵ ماه است که در زندان عادل آباد شیراز محبوسند و از ۲۷ دی ماه ۱۳۹۱ پس از انتقال غیر قانونی ۷ تن از وکلای دراویش و مدیران سایت مجذوبان نور به بند ۲۰۹ در اعتراض به این اقدام غیر قانونی قاضی صلواتی و وزارت اطلاعات دست به اعتصاب غذا زدهاند و پرونده این ۲ درویش زندانی در زندان عادل آباد پس از گذشت ماهها همچنان در دادگاه انقلاب شیراز مراحل رسیدگی را طی میکند. گرچه با توجه به اینکه مدت حبس آنها از حداقل میزان حبس با توجه اتهامات انتسابی فزونی یافته؛ هم اکنون بازداشت ایشان غیر قانونی محسوب میشود.
فشار بر سید ضیاء نبوی در اداره اطلاعات اهواز، برای تکذیب نامهاش درباره محمدعلی عموری
سید ضیاء نبوی در بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر اهواز، تحت فشار قرار گرفته است که نوشته خود درباره محمدعلی عموری، یکی از فعالان مدنی محکوم به اعدام در اهواز، را تکذیب کند.
به گزارش کلمه، پس از انتقال ناگهانی ضیا نبوی از زندان کارون اهواز توسط ماموران اداره اطلاعات این شهر، و پس از مدتی بی خبری از دلایل این انتقال، اکنون مشخص شده که یکی از دلایل این برخورد، تحت فشار قرار دادن وی برای تکذیب آخرین نوشته اش درباره یکی از فعالان فرهنگی عرب به نام محمدعلی عموری است.
بر اساس این گزارش، در این مدت به نبوی گفته شده که عموری تروریست است و وی باید با تکذیب نوشته خود درباره این فعال مدنی که محکوم به اعدام شده است، تروریست بودن او را مورد تایید قرار دهد.
در این رابطه عموری هم مدتی به اداره اطلاعات این شهر برده شده و با اعمال فشارهای سنگین، از او نیز خواسته اند که توصیفات ضیا نبوی درباره خود را تکذیب کند. این درحالی است که نه نبوی و نه عموری، هیچ کدام خواسته ماموران اطلاعاتی را برآورده نکرده اند و ضیا همچنان از نوشته خود دفاع می کند.
ضیا نبوی از ۱۵ اسفندماه گذشته از زندان کارون اهواز به دادسرای انقلاب این شهر و سپس اداره اطلاعات منتقل شده است. وی پیش از این در نوشته ای که با عنوان “روایت یک زندانی تبعیدی، از یک محکوم به مرگ: اعدام، سیلی نیست که فرصت جبران داشته باشد” در کلمه منتشر شد، درباره محمدعلی عموری، پس از شرحی مثبت از شخصیت معتدل وی نوشته بود: “محمدعلی می گه هرگز مرتکب عمل خشونت آمیزی نشده و تقریبا همه اونچه به عنوان فعالیت های این گروه قلمداد می شه زمانی رخ داده که او در عراق بوده و به جرم ورود غیر قانونی سه سال در زندان های اون کشور حبس می کشیده. او می گه دستگاه امنیتی و قضایی داره از ربط دادن بی مورد ارتباط های دوستانه با یکسری خشونت ورزی های خودسرانه دوستانش و همینطور فعالیت هایی در فضای مجازی، گروهی مسلح و تجزیه طلب می سازه که وجود خارجی نداره.”
این زندانی سیاسی در ادامه نوشته بود: “البته من خوب می دونم که تا اینجا یکسویه به قضایا نگاه کردم و به علت نداشتن اطلاعات کافی، صلاحیت لازم برای اظهار نظر دقیق رو ندارم اما خب هر وقت تجربه مواجه شدن خودم با دستگاه قضایی به ذهنم می آد، این احتمال به شدت در ذهنم تقویت می شه که ممکنه در مورد این پرونده هم اجحاف بزرگی صورت بگیره! اصلا حتی اگه همه اونچه نهادهای امنیتی می گن درست باشه بازهم حق محمدعلی اعدام نیست! مجازات اعدام شاید در مورد یک قاتل جای بحث و گفت و گو داشته باشه اما در موارد دیگه اصلا قابل توجیه نیست! آخه وقتی کسی رو محکوم به اعدام می کنیم پیشاپیش پذیرفتیم که هیچ جزیی از وجود او شایستگی و استحقاق زنده بودن رو نداره و این قضاوت بسیار سخت و سنگینیه! اصلا بر فرض که رفتار سیاسی محمدعلی اشتباه بود و او مرتکب خطاهای بزرگی هم شده باشه، مسئله اینجاست که چرا می بایست دیگر وجوه شخصیتی و وجودی او که اتفاقا تحسین برانگیز هست هم مجازات و اعدام بشه؟! آیا این وضعیت منصفانه است؟”
همچنین عموری نیز در نوشته ای که اسفندماه از وی منتشر شد، با ارائه شرحی از دیدگاه های مدنی اش نوشت: من خواستار صلح و گفت و گو بودم؛ به کدامین گناه باید کشته شوم؟
وی افزود: این نامه یک درخواست فوری از شما و همه کسانی است که برای شئونات انسانی اهمیت قایلاند، تا از همه راههایی که سودمند میدانید استفاده کنید و جان بیگناهان را نجات دهید و در برابر وقوع جنایتی بایستید که قرار است در حق کسانی مرتکب شوند که شعار انسانیت، صلح و آزادی سر میدهند و به عنوان یک اصل اساسی در زندگی اجتماعی وسیاسیشان به آن پایبنداند.
وی در بخش دیگری از نامهٔ خود با عنوان «من به دنبال این پرسشم که چرا میخواهند مرا بکشند»، نوشت: «در ایران شش ماه را در سلولهای انفرادی اطلاعات اهواز تحت انواع شکنجههای جسمی و روحی به سر بردم. سپس مرا به زندان مرکزی کارون منتقل کردند و پس از دو سال در یک دادگاه فرمایشی و ناصالح به اعدام محکوم شدم. من از آن هنگام تاکنون به دنبال پاسخ این پرسش هستم که «چرا میخواهند مرا بکشند؟»
ضیا نبوی، دانشجوی ستاره دار (محروم از تحصیل توسط دولت) و سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل است که از ۲۵ خرداد ۸۸، بی وقفه در زندان به سر می برد. نبوی به ۱۰ سال حبس در تبعید محکوم شده است.
محمد عموری نیز متولد ۱۳۵۶، وبلاگ نویس و فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی أصفهان و یکی از موسسان نشریه دانشجویی “التراث” است که در دانشگاه صنعتی اصفهان به عربی و فارسی منتشر می شد. وی همچنین دبیر دبیرستان های رامشیر و طبق آنچه که برخی رسانه ها ذکر کرده اند، از موسسان موسسه فرهنگی “الحوار” (به معنای ” گفت و گو”) است که گفته می شود نام آن الهام گرفته از سیاست های اصلاح طلبانه دولت خاتمی درباره گفت و گوی تمدن ها بود.
او از فعالان دانشجویی است و پس از موج برخورد با این فعالان، در سال ۱۳۸۶ به عراق پناهنده شد. عموری از سوی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) به عنوان پناهنده سیاسی پذیرفته شد ولی دولت عراق او را به دلیل ورود غیر قانونی از مرز دستگیر کرد. وی در عراق به زندان محکوم شد که بعد از گذراندن سه سال حبس در زندان های عماره و بصره، علی رغم داشتن مدارک پناهندگی، به ماموران دولت ایران تحویل داده شد.
دیوان عالی کشور در تاریخ ۲۰ دی امسال، حکم اعدام محمد علی عموری و چهار فعال دیگر اهوازی را به اتهام محاربه تایید کرد و اکنون آنها در خطر اعدام قرار دارند.
شهدای جنبش سبز را فراموش نمی کنیم
اشکان سهرابی
20 ساله ،دانشجوی رشته آیتی دانشگاه قزوین در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات در روز شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ بر اثر اصابت سه گلوله به سینهاش درگذشت. زهرا نیک پیما مادر اشکان، در خصوص روز حادثه می گوید پسرش خود را برای امتحانات دانشگاه آماده میکرده و ساعت هفت و نیم روز ۳۰ خردادماه برای دیدار با یک دوست از خانه بیرون رفت و تاکید کرد که پنج دقیقه دیگر باز میگردد. وی هنگام بازگشت از یک ساختمان بلند مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود .پيكر او بعد از سه روز به خانواده تحويل داده شد.پیگیری های قضایی خانواده وی جهت شناسایی آمران و عاملان کشته شدن فرزندشان تا کنون بینتیجه بوده است
پیکر او در قطعه ٢۵٧ بهشت زهرا ردیف ۵٠ شماره ١٩ به خاك سپرده شد.
سهراب اعرابی
۱۹ ساله، در جریان اعتراضات به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ کشته شد احتمال میرود که سهراب اعرابی در تظاهرات روز ۲۵ خرداد1388 در تیراندازی نیروهای بسیجی از بالای پایگاه بسیج مقداد کشته شده باشد. پروین فهیمی، مادر سهراب که از فعالان صلح و عضو گروه مادران صلح است گفت سهراب در راهپیمایی دوشنبه ۲۵ خرداد از وی جدا شد و شب به خانه بازنگشت. خانواده در بیمارستانها، کلانتریها، زندان اوین و دادگاه انقلاب جستجو کردند اما نام سهراب در هیچ فهرستی، نه در فهرست اسامی اعلام شده در زندان اوین و نه در فهرست نصب شده بر دیوار دادگاه انقلاب نبود. پروین فهیمی هر روز صبح برای یافتن نشانهای از پسرش به دادگاه انقلاب میرفت و هر بعد از ظهر عکس سهراب را جلوی در زندان اوین برده و عکس را به هر آزاد شدهای نشان میداد و میپرسید آیا او را دیدهاند یا خیر. چند نفر مطمئن بودند او را دیدهاند.
مادر این جوان در روز سه شنبه ١۶ تیر با گذاشتن کفالت در دادگاه انقلاب هر روز بعد از ظهر منتظر آزادى فرزندش بود. در تاریخ ۲۰ تیر مادر سهراب اعرابی را به اداره تشخیص هویت ارجاع میدهند تا آلبومهای کشتهشدگان را نگاه کند و مشخص میشود او کشته شد است.پيكر وي 21 تير 1388 به خانواده تحويل و در 22 تير همان سال در بهشت زهراي تهران به خاك سپرده شد.
ندا آقا سلطان
27 ساله در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات رياست جمهوري در روز شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در محله امیر آباد تهران (خیابان کارگر شمالی، تقاطع خیابان شهید صالحی و کوچه خسروی) در حالیکه به همراه استاد موسیقیاش در حال مراجعه از تظاهرات اعتراضآمیز بود به ضرب گلوله نيروهاي بسيج کشته شد.پیکر او به بیمارستان شریعتی منتقل و فردای آن روز به خانوادهاش تحویل گردید و تحت تدابیر شدید امنیتی در قطعه ٢۵٧ ردیف ۴١ شماره ٣٢ بهشت زهرا به خاک سپرده شد. انتشار فیلم کوتاهی از لحظات جان سپردن وی که با تلفن همراه گرفته شد، بازتابهای فراوانی در رسانههای جهان بهدنبال داشت به نحویکه جمهوری اسلامی تلاش زیادی کرد تا قتل او را صحنهسازی و توطئه مخالفان دولت نشان دهد. «ندا» در خارج از ایران و در ایران، بعنوان سمبل آزادی خواهی ایرانیان در این اعتراضات شناخته میشود.
امیر جوادیفر لنگرودي
25 ساله دانشجوی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین، ترانه سرا و دانشجو بازیگری، که در روز ۱۸ تیر ماه 1388 درتقاطع خيابان شهداي ژاندارمري و دانشگاه، محدوده امیرآباد توسط نیروهای لباس شخصي دستگير و مورد ضرب و شتم شديد قرار گرفته و بوسيله همين افراد به كلانتري 148تهران منتقل گرديد.
در کلانتری حال او در اثر ضرب و شتم به وخامت رسیده و ماموران كلانتري او را در ساعت 9 شب به بيمارستان فيروزگر منتقل گردید و روز19 تير خانوادهاش که اعتقاد داشتند امیر جرمی مرتکب نشده است اورا از بیمارستان فيروزگر به پلیس امنیت تحویل میدهند که از آنجا به بازداشتگاه كهريزك متتقل میگردد. وی پس از شکنجه شدید، در 23 تیردر مسيرانتقال به اوين ، دچار تشنج و ایست قلبی میشود . ده روز بعد، روز 3مرداد به خانواده برای تحویل جسد خبر میدهند.
در5 مرداد پيکر متلاشي شده وي در بهشت زهرا، قطعه211 ردیف 42 شماره 10 خاکسپاري ميگردد.
محسن روح الامینی
25 ساله دانشجوی کامپیوتر دانشکده فنی دانشگاه تهران،در تجمعات روز ۱۸ تیر 1388دستگیر شد و به بازداشتگاه کهریزک منتقل شد در بازداشتگاه كهريزك مورد ضرب و جرح شديد قرار گرفته و مجروح شد. چند روز بعد، وي در مسیر انتقال به زندان اوین به دلیل شرایط بد جسمانی ناشی از استرسهای فیزیکی، شرایط بد نگهداری، ضربات متعدد و نیز اصابت جسم سخت به بیمارستان منتقل شده و جان سپرد .پيكر اوبه عنوان فرد مجهولالهویه به بیمارستان شهدای تجریش منتقل و صبح روز بعد جسد به سردخانه تحویل داده مي شود. با آنکه به خانوادهی روح الاميني اعلام شده بود فرزندشان به زودی آزاد میشود، پس از يك هفته آنها در روز 30 تير خبر درگذشت او را دریافت کردند و اول مردادماه جنازه را تحویل گرفتند. وی فرزند عبدالحسین روحالامینی، رئیس انستیتو پاستور ایران، عضو جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و مشاور انتخاباتی محسن رضایی بود.
محمد کامرانی
۱۸ ساله در روز ۱۸ تیر۱۳۸۸ در نزدیکی میدان ولیعصر تهران دستگیر شد و به بازداشتگاه کهریزک انتقال یافت. او سپس به همراه گروه دیگری از بازداشتشدگان به زندان اوین منتقل گردید. و در اثر شکنجه جان سپرد طبق گفته خانواده وی، محمد را در حالیکه تقریباَ نیمه جان بوده و سراسر بدنش علائم باتوم و شکنجه بوده به تخت بیمارستان بسته بودند، تا امکان فرار نداشته باشد. با تلاش خانواده بالاخره می توانند محمد را از بیمارستان لقمان مرخص و بلافاصله به بیمارستان مهر منتقل کنند. اما در آنجا پزشکان متخصص می گویند با توجه به اینکه عفونت تقریباَ تمام بدن را فرا گرفته امیدی در بهبود نیست و محمد ظرف کمتر از٣ ساعت در تاریخ ٢۵ تیر جان می بازد وي شنبه 27 تیر در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
کیانوش آسا
25 ساله ، متولد کرمانشاه، وي دانشجوی ترم چهارم کارشناسی ارشد رشته مهندسی شیمی در دانشگاه علم و صنعت ایران بود. او در جریان تظاهرات روز دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در میدان آزادی تهران ناپدید شد و روز ۳ تیر ماه ۱۳۸۸ در سردخانه پزشکی قانونی توسط خانوادهاش شناسایی شد. آسا در اثر اصابت دو گلوله توسط لباس شخصیها کشته شد. خانواده آسا طی شکایتی خواستار مشخص شدن علت مرگ فرزندشان شدند زیرا طبق اظهارات شاهدان عینی کیانوش تنها بر اثر اصابت یک گلوله به پهلویش زخمی شده بوده ولی هنگام تحویل جسد یک گلوله نیز به گردن وی اصابت کرده بود.
سید علی حبیبی موسوی خامنه
۴۳ ساله خواهرزاده میرحسین موسوی بود که در ۶ دی ۱۳۸۸ در جریان مراسم عزاداری روز عاشورا کشته شد. سید علی موسوی در زمان مرگ دارای یک دختر ۱۷ ساله و یک پسر ۷ ساله بود. ابراهیم موسوی برادر او پیش از این در جنگ کشته شدهاست. سید علی موسوی ظهر ۶ دی ۱۳۸۸ (عاشورا) در جریان تظاهرات روز عاشورا توسط سرنشینان یک پاترول مشکی هدف گلوله از ناحیه سینه قرار گرفت و بعد از انتقال به بیمارستان ابن سینا واقع در فلکه دوم صادقیه جان باخت.پیکر او پس از کش و قوسهای فراوان تحویل خانواده شد و تحت تدابیر شدید امنیتی شبانه در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. علی رغم پیگیری قضایی خانواده موسوی در مورد شناساییِ قاتلان فرزندشان تا کنون این امر بی نتیجه بوده است.
صانع ژاله
26 ساله دانشجوی رشته هنرهای نمایشی دانشگاه هنر تهران و از کردهای سنیمذهب بود که در جریان اعتراضات جنبش سبز در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ بر اثر برخورد گلوله کشته شد.ابتدا از سوي رسانههاي دولتي او را يك بسيجي عنوان كردند و کارت بسیج وی را در تلویزیون نمایش دادند. خانواده او نيز براي تائيد اين امر تحت فشار زيادي قرار گرفتند در حاليكه برادر او قانع ژاله ادعاهای مبنی بر بسیجی بودن او را تکذیب کرد و گفت کارت بسیج همان روز کشته شدن برادرشان برای او از طرف حکومت صادر شدهاست.
مراسم تشییع پيكر وی در روز ۲۷ بهمن1389 با حضور انبوهی از جمعیت از دانشگاه هنر تا دانشگاه تهران برگزار شد. این مراسم به صحنه درگیری طرفداران و مخالفان حکومت تبدیل شد به نحويكه از اوایل صبح دانشگاه هنر به اشغال نظامیان طرفدار حکومت درآمده بود و تعدادی از دانشجویان مورد حمله قرار گرفته و شماری نیز دستگیر شدند، و عملا نيز دانشجویان اجازه شرکت در تشییع جنازه را نداشتهاند. برادر صانع آرزوی او را اینگونه بیان می کند : صانع آرزویش این بود که مثل بهمن قبادی( کارگردان) در خدمتِ ملتش باشد.
محمد مختاری
22 ساله ،دانشجوي مهندسي معدن دانشگاه شاهرود،در جریان اعتراضات جنبش سبز درروز دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ در خيابان رودكي تهران پنجاه متر مانده به خيابان توحيدو به ضرب گلوله مستقيم به پیشاني کشته شد. رسانههاي حكومتي ابتدا سعي كردند او را بسيجي و عوامل فتنه را عامل کشته شدن وی معرفی کنند ولی فعالیتهای اینترنتی محمد خلاف این را نشان می داد. او در آخرین پست فیس بوک خود نوشته بود : « خدایا ایستاده مردن را نصبیم کن که از نشسته زیستن در ذلت خسته ام.»
مراسم تشیع جنازه محمد مختاری با حضور ماموران لباس شخصی برگزار شد. به طوريكه خانواده مختاری فقط نظارهگر بودند و در مراسم ختم عزیزشان اجازه هیچ دخل و تصرفی نداشتند. و تمامی مراسم توسط نیروهای لباس شخصی و ناشناس انجام شد.خانواده مختاری خواستار تعقیب قضایی و مشخص شدن قاتل او شدند.
بهنود رمضانی
19 ساله، دانشجوی ترم دوم رشته مهندسی مکانیک دانشگاه نوشیروانی بابل. درپي اعتراضات جنبش سبز در 25 اسفند ۱۳۸۹ (شب چهارشنبه سوری) بر اثر ضربات باتوم نیروهای بسیج در میدان ۲۲ نارمک تهران مورد مورد ضرب و جرح شديد واقع گرديد و دچار شكستگي از ناحيه استخوانهاي دست و پا و گردن و ضربه مغزي گرديد پيكر وي به بیمارستان الغدیر تهران منتقل شدو در روز ۲۶ اسفند ۱۳۸۹ خانواده اش جسد وی را از پزشک قانونی تحویل گرفته و در روز ۲۷ اسفند، در روستای قراخیل از توابع شهرستان قائم شهر به خاك سپردند. رسانه های دولتی علت مرگ او را مرگ بر اثر انفجار نارنجک دست ساز توسط خود وی اعلام کردند اما در گزارش اولیه پزشکی قانونی به "مرگ بر اثر ضربات متعدد شی سخت به سر" اشاره گردیده است .