در چهارمین روز از بیست و سومین نشست شورای حقوق بشر ملل متحد در ژنو، دومین رویداد جانبی و تخصصی از سوی کارزار افشای نقض حقوق بشر در ایران با موضوع "انتخابات ریاست جمهوری در ایران و موازین انتخابات آزاد" برگزار شد.
حسن طالبی یکی از سخنرانان این نشست بودند که پیرامون" تشکلهای دانشجویی و انتخابات" صحبت کردند.
متن سخنرانی ایشان به شرح زیر می باشد :
سلام دارم خدمت همه عزیزانی که در این جلسه شرکت کردند و همینطور از سازمان سودویند که این فرصت را در اختیار گذاشته است .
بحثهایی هست که به صورت کلی در رابطه با نقض حقوق بشر در ایران انجام می شود و همگی کم و بیش با آن آشنا هستیم. اما در مورد بخشی از رفتارهایی که با جنبش دانشجویی در سالهای اخیر صورت گرفته را با توجه به تجربیاتم , اشاراتی خواهم داشت .
جمهوری اسلامی برای پیشبرد مقاصد خودش , از همان ابتدای تاسیسش نیاز داشت تا تمام صداهای منتقد و معترض را سرکوب کند تا به آن نظم مطلوب و مطلق گرایانه ای که ولی فقیه می طلبید , برسد . به این ترتیب می بینیم که در طول تمام سالهای گذشته یکی از چالشهای اصلی این حکومت مبارزه با هر نوع دگر اندیشی , و برخورد با مطالباتی که قدری فراتر از سیاستهای آن بوده ؛ به عنوان چالش کلی مطرح بودند .
از این رو می بینیم که همه احزاب منتقد اعم از اسلامی و غیر اسلامی توسط نظام ولایی سرکوب شده و اساسا این نهادها منحل می شوند .
در این ساختار , در این نظام , در این حکومت با این ویژگی با این نمادهای خاصش که احزاب سیاسی اصلا فرصتی برای ایفای نقش و حضور موثر برای ایفای نقش خودشان در فضای سیاسی ایران و در جامعه نداشتند و ندارند , تنها دانشجویان بودند که به خصلت کنار هم بودن , تشکیل راحت تر اجتماعات ؛ تا حدی قادر بودند که مطالبات و خواسته های مردم را به حاکمیت انتقال دهند .
همین مسئله باعث شد تا در سالهای اولیه انقلاب دانشگاهها چند سالی تعطیل شوند . پس از بازگشایی دانشگاهها و احیای فعالیتهای دانشجویی می بینیم دانشجویان دوباره خود را پیدا کرده و می توانند با حضور مجدد در صحنه های سیاسی و اجتماعی , این پیام و خواسته هایی که از طرف ملت وجود داشته و به هیچ شکلی قابل انتقال به این حاکمیت نبوده ؛ اینها این نقش را ایفا کنند , نقش پیام رسان مردم و حاکمیت باشند , به جای اینکه چشم بینایی برای نظام باشند همانطور که آقای خمینی و خامنه ای از دانشجویان خواسته بودند ؛ دانشجویان نقش خود را یافتند و به عنوان صدای مردم , نقش ایفا کردند .
دوم خرداد 76 به نظر بسیاری که در صحنه های سیاسی داخل کشور فعال بودند و در آن فضا شاهد بودند , شاید مهمترین رویدادی باشد که این جنبش دانشجویی به راحتی توانست نقش خود را به حاکمیت با هزینه بسیار کمی تحمیل کند . وقایع کوی دانشگاههای ایران و مخصوصا دانشگاه تهران و تبریز در سال 78 ؛ در واقع انتقامی بود که حکومت از دانشجویان گرفت .
این مسئله را آقای خاتمی , رئیس جمهور وقت در یکی از سخنرانی هایش در دانشگاه همدان اعلام کرد که واقع این وقایع تاوان حمایت دانشجویان از کاندیداتوری وی و انتخاب وی به ریاست جمهوری بود . این قدرت زیاد دانشجو با توجه به تعداد دانشجویان در ایران نسبت به اول انقلاب و قبل از انقلاب فرهنگی خیلی بالا رفته بود , حتی به نسبت جمعیتی , در صد دانشجو در جامعه زیاد شده بود و تعداد دانشگاهها هم خیلی زیادتر شده بود ؛ حتی میشود گفت به یکسری از روستاهای ایران هم برخی واحدهای دانشگاهی الان سرایت کرده .
این مسئله موجب شد که حکومت نگاهی ویژه و دیدی ویژه نسبت به جنبش دانشجویی داشته باشد و با تمام اهرمهای قدرت در برایر تحرکات جنبش دانشجویی ایستادگی کند . به همین دلیل روش های حکومت خیلی پیچیده تر , جدی تر و خیلی مسئله دار تر شد با این جنبش .
با روشهایی بسیار مدرن یا به قولی آن جنبش نرم افزاری که آقای خامنه ای اشاره می کرد در واقع در قبال برخورد با مخالفین و اپوزیسیون مسائل فرهنگی این جنبش نرم افزاری در واقع آن جنبش فکری و اتاق فکر حاکمیت علیه جنبش های دانشجویی علی الخصوص جنبش زنان و جنبش های دیگر بود . که در راستای سیاست های آن قرار گرفت همین سال های بعد از اصلاحات یعنی بعد از 76 دوران اصلاحات و دوران احمدی نژاد بارها و بارها مسئولین میانی حاکمیت از انقلاب فرهنگی دوم صحبت کردند حتی خیلی از رسانه های آنها رسانه های الکترونیکی و رسانه های عادیشان گفتند که انقلاب فرهنگی دوم لازم هست که طبعا به خاطر مسائل سیاسی تبعات اقتصادی سیاسی و اجتماعی که داشت نتوانستند دانشگاهها را تعطیل کنند ولی تحملش هم برای اینها مشکل بود در این سالها ،سالهای مخصوصا بازم هم میگم سالهای بعد از واقعه کوی دانشگاه 78 با حاکمیت نهادی های خاصی را به صورت ویژه مامور این کار میکنه و واحد های ویژه ای را در این سازمان ها تشکیل می دهند برای برخورد با دانشجو ها اطلاعات سپاه وزارت اطلاعات کمیته های انضباطی و بعدا آموزش دانشگاهها اینها نهادی هایی هستند که مامور برخورد با دانشجویان می شوند در همین سالها .
اشاره ی کوچکی می کنم روشی که اطلاعات سپاه در پیش می گیرد روش برخورد اطلاعات سپاه با دانشجو ها چند شکل بوده که اولیش که خیلی بارز بوده در دید بوده ولی مخفی بوده ؛همین سازماندهی نیروهای بسیجی و لباس شخصی ها بوده که پیوسته به تجمعات دانشجویی حمله می کردند و حتی ضرب و شتم می کردند و درگیری ایجاد می کردند یک مامور در سمینار خود ما بود که یکی از اعضای بسیج دانشجویی که دانشجوی پزشکی هم بود اتفاقا درجه سرگردی داشت این از سپاه پاسداران وقتی فرماندهی میکنه در جلسه دکتر پیمان و دکتر توسلی اینها مدعوین ما بودند مرحوم پرویز ورجاوند که یکی از مدعوین ما بود اینها موفق میشن که این سمینار را به هر شکلی به هم بزنند این سرگرد طبق اطلاعت ما بعدا ارتقای درجه پیدا میکنه به سرهنگی این یکی از روشهای اولیه بود که سپاه استفاده میکنه از اون به عنوان اهرم به اصطلاح اهرم هایی که در اختیار داشته .
بسیج دانشجویی از اون جایی که به اندازه کافی نیرو در داخل دانشگاه ها نداشتند اونها مجبور بودند به اصطلاح بسیجی قرضی از جاهای دیگه بیارند کارگاهای بسیجی محلات و یا هستند افراد اصولا بیسوادی که تحصیل نکرده بودند به این معنی که اصلا شاید سواد خواندن نداشتند و به عنوان بسیجی دانشجو وارد دانشگاه می کردند و به اهدافی که داشتند می پرداختند .
نوع دوم برخورد اطلاعات سپاه ، اطلاعات سپاه یک نیروی نظامی خب یک واحد نظامی هست خود سپاه و برنامه های داخلی سپاه ولی با اینکه از منابع رسمی حکومت هم بارها مورد تردید بود اعمال قضایی و اعمال سپاه نهایتا همین سالهای اخیر بود که یه نوع رسمیتی دارند ولی اطلاعات سپاه آنچه که عمل کرده در سالهای گذشته و هنوز هم همون روند غیر قانونیش را ادامه میده بی توجهی به دستور مقام قضایی هست یعنی مقام قضایی نیست که به نیرو یا پاسدار دستور میده اجازه یا حکم میده شما بفرمائید فلانی را دستگیر کنید یعنی اطلاعات سپاه خودش تصمیم گیری میکنه و میرود دستگیر میکند اما در رابطه با دانشجویان به صورت اختصاصی بعد از سالهای 78 مخصوصا سال های 81 و 82 الان هم بعد از وقایع جنبش سبز بیشتر دستگیریها توسط سپاه به شکل آدم ربایی هست یعنی دانشجوها به صورت ماشینهای سواری شخصی همین پیکان هاس سفید رنگ یادم هست کمین می کردند داخل کوچه های باریک داخل خیابان ها داخل معابر و دانشجویی که رد می شد دانشجوی فعال آنهایی که لیدربودند دستگیر می کردند چشم هاشون را می بستند صندوق عقب ماشین می انداختند و می بردند این دیگه دو ماه سه ماه مشخص نبود بارها و بارها برای دوستان ما پیش آمد که خب به این صورت دستگیر شدند و هیچ کس هم مسئولیت گم شدن اینها را به عهده نمی گرفت یعنی نه مثلا سپاه زیر بارش می رفت نه نیروی انتظامی زیر بارش می رفت و نه وزارت اطلاعات تا بعد از مدتها از یه نقطه ای زنگ می زد و مثلا می گفتن این منتقل شده به زندان اوین مثلا خب این روش به اصطلاح روشی بود که اطلاعات سپاه در برخورد با دانشجویان در پیش گرفته بود هنوز هم که هنوزه این روش ادامه داره و این مسئله هنوز تمام نشده است .
دومین واحدی که خب نقش بسیار گسترده و اساسی در برخورد با دانشجویان داره وزارت اطلاعا ت است وزارت اطلاعات هم اختیاراتش خیلی فرا قانونی هست یعنی اصلا بیش از آن حدی است که در قانون اساسی یا حتی قوانین عادی دولت به وزارت اطلاعات این تمکین را اختیار را داده است . در موارد عادی و به اصطلاح خیلی نرمالش وزارت اطلاعات میتونه دستگیر کنه بازجویی کنه و این پرونده را ارجاع بده به دادگاه تا قاضی نظربده حالا وزارت اطلاعات میشه شاکی ولی در روندی که معمول هست آن هم این شکلی نیست این وزارت اطلاعات هست که در واقع هم ضابط قضایی هست هم دستگیر کننده هست و هم شاکیه و هم خودش قاضیه مثلا در یکی از بازجویی ها خود من راجع به یک پرونده ای داشت بحث میکرد بازجو و اینا گفتم این اصلا موضوع بحث ما نیست و هیچ شکایتی در این باره به من تفهیم اتهام نشده ومن حرفی ندارم همون جا بود که با چیز خود اطلاعات اینم شکایت و اینم طرح موضوع و نهایتش اینه که مسئول بازجویی ها شکنجه ها فشارهای روانی که وارد میشه میاره به اسم حکم روی کاغذ میاره این را همراه تمام پرونده ات ارجاع میده به دادگاه انقلاب در دادگاه انقلاب قاضی فقط ماشین امضا است قاضی اصلا کاره ای نیست قاضی محکوم به امضا کردن اون نامه و پرونده ای است که از طرف دادگاه انقلاب در رابطه با هر متهم ارجاع داده شده است این روش برخورد در واقع یک از روش های برخورد وزارت اطلاعات با دانشجو ها بوده است .
روش دیگر ستاره دار کردن هست ستاره کردن دانشجویان اصولا خب شاید بشه گفت وحشیانه ترین برخورد ی که با دانشجو می کنند به خاطرا ینکه حذف عملی دانشجو از دانشگاه یعنی حذف فیریکیش ازحضور در دانشگاه یعنی حذف مطلق و تمام دانشجو بودنه اون وقتی دانشجو بودن رو دیگه بگیری صداش هم طبعا مثل دیگران به جایی نخواهد رسید با ستاره کردن وستاره کردن دانشجوها همیشه افرادی رو نشانه می رود دانشجو هایی رو نشانه میره که به عنوان لیدر در دانشگاه عمل می کنند یعنی نقش موثری در سازماندهی و حرکت دهی دانشجویان دارند این مسئله رو هم خب وزارت اطلاعات به طرق مختلف انجام میده حراست دانشگاه ها که ماشین های مستقیم وزارت اطلاعات هستند حالا کارمند رسمی وزارت اطلاعا ت محسوب نمیشند ولی افرادی هستند که به پیشنهاد رئیس دانشگاه و با تایید وزارت اطلاعات نصب میشند خب موارد دیگر هم که زیاد هست با توجه به وقت کم .
یکی کمیته های انضباطی هم اشاره کنم که حتما این خیلی مهمه برخورد های امنیتی به شکل سپاه یا نیروی انتظامی یا وزارت اطلاعات روش چندان موثری نبوده تا اینکه اونها اومدن با شیوه ی اختیار دادن به کمیته انظباطی و یا حذف آموزشی دانشجویان تو همون مراحل اولیه تمام کردن کار دانشجو سکوت کردن و ساکت نمودن و اگر سی ثانیه دیگه وقت باشه این مطالب هم بگم به صورت خلاصه خیلی خب در هر صورت این کلیاتی بود که من ارائه کردم در رابطه با سپاه و وزارت اطلاعات و کیمته های انضباطی که برخوردشون با دانشجو ها به چه شکلی بوده است اما موراد خیلی زیاد دیگه ای هم هست که اینها چقدرتمهیدات دیدن چقدر آماده کردن که جنبش دانشجویی را در داخل کشور خفه کنند چون جنبش دانشجویی تنها جبشی هست که میتونه داخل ایران واقعا به خاطر اون خصلتی که داره تعداد زیاد دانشجویی که داره و در کشور هست تاثیر گذار باشه و امتحانش رو هم پس داده هم در دوم خرداد سال 76 و هم در برنامه سال 88 علیرغم اینکه دانشجوها هیچ تشکلی در سال 88 نداشتند و تمام تشکلاتشون به قولی میشه با بولدزور صاف کرده بودن با همه اینها مهم اینه که قدرت جریان آفرینی در اجتماع و انتهای خواسته مردم بر حکومت و همینطور معرفی نامزدی که مد نظرشون بود به مردم موفق شدند.
تشکر میکنم
برای مشاهده فیلم سخنرانی اینجا کلیک کنید.
منبع: سودویند
Sunday, June 2, 2013
حسن طالبی: نحوه دستگیری دانشجویان پس از وقایع ۷۸ و ۸۱ ؛ آدمربایی بود
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment