انتخابات ریاست جمهوری سال آینده در حالی برگزار خواهد شد که فضای دانشگاه های کشور به دلیل سرکوب گسترده پس از انتخابات سال ٨٨ از شادابی و پویایی گذشت برخوردار نیست.
در همین زمینه عماد هاشمی گفتگویی با مهدی عربشاهی، دبیر تشکیلات سابق دفتر تحکیم وحدت، انجام داده و نظر وی را پیرامون فضای دانشگاه های کشور و احتمال گشایش های نسبی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری جویا شده است.
مهدی عربشاهی، فعالیت های دانشجویی خود را با عضویت در انجمن اسلامی دانشگاه زنجان آغاز نمود و به دبیری این تشکل دانشجویی رسید. وی فعالیت های خود را در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه علامه ادامه داد و مسئولیت واحد سیاسی و تشکیلات دفتر تحکیم وحدت را در دوره های مختلف بر عهده گرفت.
مهدی عربشاهی در این گفتگو با اشاره به عوامل متعدد تاثیرگذار بر باز شدن فضای دانشگاه های می گوید: آن چیزی که تا الان ما شاهد آن بودیم این است که حکومت ٣ اولویت در انتخابات آینده دارد:
١ - حفظ تعادل امنیتی حاکم بر کشور
٢ - خروجی انتخابات شخصی مورد تایید بیت رهبری باشد
٣- با ایجاد یک شورو حال نسبی در فضای اجتماعی-سیاسی بخشی از مشروعیت از بین رفته ی نظام در انتخابات ٨٨ و اتفاقات بعد از آن را بازسازی کنند
اگر تناقضی بین این ٣ اولویت پیش بیاید احتمالا از اولویت سوم چشم پوشی می کنند. خیلی امید ندارم که فضای سیاسی باز شود ولی ممکن است گشایش خیلی حداقلی در فضا صورت بگیرد. به هر حال حاکمیت سطحی از نمایش انتخابات را نیاز دارد ولی نه به آن اندازه که موثر باشد و نیروهای منتقد بتوانند به صورت جدی در آن بازیگر باشند.
مهدی عربشاهی در ادامه می افزاید: تصورم این است که اگر دانشجو ها بتوانند در هر کدام از قالب هایی مثل شورا های صنفی، کانون های فرهنگی هنری و یا تشکل های دانشجویی خودشان را سازماندهی کنند این به هر حال ارزشمند است و می توانند از این فضا ها استفاده کنند. فقط باید خیلی دقت کنند که در واقع نیازی نیست به این که یک جریان همه ی مطالبات خودش را به یکباره بخواهد محقق کند ولی این کوتاه آمدن ها و عقب نشینی ها به نحوی نباشد که به هویت جنبش دانشجویی لطمه بزند...
ما در مرحله ای هستیم که شبکه ی نیروها و سازمان نیروهای سیاسی و مدنی ما از هم پاشیده است. اگر این شبکه آهسته آهسته باز هم شکل بگیرد و اگر این نیروها دوباره همدیگر را پیدا کنند و با هم گفتگو کنند و از دل این گفتگو ها راهکار های مربوط به زمان خودشان را طراحی کنند ، قطعا در زمان مناسب این نیروها و این جریانات می توانند کنش سیاسی مناسب را هم انجام دهند.
متن کامل گفتگوی دانشجونیوز با مهدی عربشاهی در ادامه آمده است:
عماد هاشمی: با توجه به تجربه انتخابات سال ٨٨ و باز شدن نسبی فضای دانشگاه های کشور، تحلیل شما درباره ی فضای دانشگاه ها در آستانه ی انتخابات ریاست جمهوری ٩٢ چیست.
عوامل زیادی بر باز شدن فضای دانشگاه ها می تواند تاثیر گزار باشد و شاید خیلی دقیق نمی توان پیش بینی کرد. اما آن چیزی که تا الان ما شاهد آن بودیم این است که حکومت 3 اولویت در انتخابات دارد که به ترتیب:
1- حفظ تعادل امنیتی حاکم بر کشور
2- خروجی انتخابات شخصی باشد که مورد تایید بیت رهبری باشد .
3- با ایجاد یک شورو حال نسبی در فضای اجتماعی-سیاسی بخشی از مشروعیت از بین رفته ی نظام در انتخابات 88 و اتفاقات بعد از آن را بازسازی کنند
اگر تناقضی بین این 3 اولویت پیش بیاید احتمالا از اولویت سوم چشم پوشی می کنند . خیلی امید ندارم که فضای سیاسی باز شود ولی ممکن است گشایش خیلی حداقلی در فضا صورت بگیرد. به هر حال حاکمیت سطحی از نمایش انتخابات را نیاز دارد ولی نه به آن اندازه که موثر باشد و نیروهای منتقد بتوانند به صورت جدی در آن بازیگر باشند.
با توجه به صحبت جنابعالی درباره ی احتمال گشایش نسبی فضای دانشگاه ها، اگر این اتفاق رخ بدهد دانشجویان دانشگاه های کشور چگونه می توانند از این فضا استفاده کنند.
جنبش دانشجویی و جریان دانشجویی را وقتی بررسی می کنیم همیشه دوره های متفاوتی را پشت سر گذاشته است. بعضی این دوره ها به گونه ای بوده که فضا باز شده و گشایشی در فضای سیاسی بوده، به نوعی آزادی ها یک مقدار تامین شده که این دوره ها را می توان دوران " انبساط سیاسی " نام گذاشت. در عین حال دورانی هم بوده که فضای سرکوب و خفقان بسیار شدید شده که می توان این دوره ها را دوران " انقباض سیاسی " نام گذاشت. رفتار جنبش دانشجویی معمولا در این دوره ها تغییر داشته. در دوره های انبساط سیاسی که فضای سیاسی باز بوده جنبش دانشجویی معمولا سیاسی تر شده و با جنبش های کلان سیاسی – اجتماعی پیوند خورده است که آخرین نمونه ی آن فصلی بود که جنبش دموکراسی خواهی به شکل جنبش سبز بروز پیدا کرد . اما در دوران انقباض فضای سیاسی معمولا جنبش دانشجویی 2 رویکرد داشته است : یا به سمت زیر زمینی شدن رفته است و فعالیت های پنهانی تر که از سرکوب نهاد های امنیتی دور بماند و یا به سمت حرکات غیر سیاسی تر رفته است .
اگر این گشایش نسبی رخ بدهد به نوعی یک فضای میانگین خواهیم داشت. یعنی نه آن انقباض سیاسی باشد و نه آن انبساط سیاسی به نحوی که جامعه به حرکت در آمده باشد و حاکمیت توان سرکوب را نداشته باشد ، داخل این فضا من فکر می کنم ترکیبی از این 2 کار را می توان انجام داد . در واقع جریانات دانشجویی می توانند با توجه به اینکه فضای سرکوب بر جامعه حاکم بوده و نیروهای جامعه مدنی فرصت تنفس نداشته است ، اگر فرصتی بدست آمد از این فرصت استفاده کنند برای اینکه باز هم نیروهای مدنی و نیروهای اجتماعی خودشان را پیدا کنند و بتوانند خودشون را مجددا سازمان دهی کنند . گفتگوها باز هم در فضای دانشگاه ها شکل بگیرد. فضایی که تا حدودی دچار رخوت شده است. من فکر می کنم حتی اگر این فرصت ، فرصت نسبی هم باشد ولی باید فعالان دانشجویی خیلی هوشمندانه فضا را رصد کنند و بتوانند با توجه به اجماعی که بینشان شکل می گیرد در این فضا حضور جدی تری داشته باشند .
با توجه به خبر های رسیده از برخی دانشگاه های کشور مبنی بر موافقت تلویحی با بازگشایی برخی از تشکل های منتقد و یا دادن مجوز نشریه به دانشجویان، با توجه به فضای سرکوب حاکم بر دانشگاه ها آیا پیگیری این درخواست ها ارزشی برای جنبش دانشجویی خواهد داشت یا بهتر است که دانشجویان به فعالیت های غیرعلنی خود ادامه دهند.
من فکر می کنم با توجه به تفاوت بین نسل ما و نسل قبل از انقلاب و به هر حال گفتمان حاکم بر قبل از انقلاب گفتمانی بود که حرکات غیر علنی و غیر شفاف را توصیه می کرد و مدل های در آمده از این گفتمان ها مدل های مبارزات مسلحانه بود . اما در این دوره بیشتر این نسل و فضای گفتمانی ای که وجود دارد مشوق حرکت هایی است که شفاف تر باشد. حالا نه به معنای اینکه همه چیز علنی باشد چون به هرحال می دانیم که یک دستگاه سرکوبی هست که به دنبال شناسایی نیرو هاو سرکوب آنهاست. ولی به هر حال به نوعی مبارزه مدنی را تشویق می کنند. مبارزه ی مدنی هم نیاز به یک ظرفی برای شناساندن خودش دارد و نمی تواند به راحتی از ظرفیت های رسمی و قانونی چشم پوشی کند. برای همین من تصورم این است که اگر دانشجو ها بتوانند در هر کدام از قالب هایی مثل شورا های صنفی ، کانون های فرهنگی هنری و یا تشکل های دانشجویی خودشان را سازماندهی کنند این به هر حال ارزش خواهد داشت و می توانند از این فضا ها استفاده بکنند. فقط باید خیلی دقت بکنند که نیازی نیست به این که یک جریان همه ی مطالبات خودش را به یکدفعه بخواهد محقق کند ولی این کوتاه آمدن ها و عقب نشینی ها به نحوی نباشد که به هویت جنبش دانشجویی لطمه بزند. به هر حال باید وارد یک تعاملی بشوند با مسئولین دانشگاه و قطعا آن ها شروطی خواهند گذاشت، باید با این محدودیت ها منطقی برخورد کرد. بخشی از آن ها را می توان پذیرفت و بخش دیگر را می توان به صورت تاکتیکی پذبرفت ولی حواسشان باشد که بالاخره این عقب نشینی ها آن ها را به یک جریان با هویت متفاوت تبدیل نکند بلکه آن ها بدانند که این محدودیت ها را به صورت تاکتیکی می پذیرند و این موضوع را به نسل های بعد از خود نیز منتقل کنند. ولی اگر این چنین ظرفیت های قانونی به وجود بیاید نباید از آن ها چشم پوشی کرد و باید از آن ها استفاده کرد زیرا که این نگرانی وجود دارد که اگر بیش از این فاصله بیفتد و دانشجویان از فعالیتهای جنبشی به دور باشند ممکن است نسل های آینده در دانشگاه ها هیچگونه شناختی از فعالیت دانشجویی نداشته باشند که این اتفاق خوبی نیست.
به عنوان سوال آخر، تفاوت بین فضای سیاسی دانشگاه ها در زمان فعالیت خودتان و فضای کنونی دانشگاه ها چگونه است.
من خودم سابقه ی فعالیت در انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت را داشتم. در واقع دوره های متفاوتی را گذرانده ام . دردوره ای امکان حضور رسمی برای انجمن ها فراهم بوده و در دانشگا ها حمایت می شدند و امکان برگزاری جلسات ،سخنرانی ها و ... را داشتند. من دوره لیسانسم را در سطح انجمن فعالیت می کردم. معمولا فضا به این شکل بود که ما کاملا رسمی و قانونی فعالیت می کردیم . از سال 84 تا 88 که من عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بودم فضای نیمه رسمی حاکم بود یعنی فضایی بود که حاکمیت ادعا می کرد که ما غیر قانونی هستیم و ما در مفابل آن ها می ایستادیم که بر اساس قانون اساسی و قوانین حاکم بر کشور ما قانونی هستیم و باید بتوانیم فعالیت کنیم. در واقع جدالی بین ما و مسئولین بود اما به هر حال در یک حدی و به صورت غیر رسمی فعالیت های ما تحمل می شد. یعنی به این معنا که جریانات دانشجویی تجمع می گذاشتند برخورد هم می شد بازداشت هم هم صورت می گرفت ولی آنقدر آن هزینه ها سنگین نبود که بتواند به صورت کامل از فعالیت ها جلوگیری کند و فعالان دانشجویی را خانه نشین کند.
بعد از 88 فضا به سمتی رفت که سعی کردند با تمام وجود فعالیت های دانشجویی را سرکوب کنند ولی مهم این است که دانشجویان در همه ی این دوره ها نوع فعالیت متناسب با فضا را پیدا کردند . اگر فضا مجدد به سمت گشایش فضای سیاسی برود احتمالا به دوره ی 84 تا 88 شباهت پیدا می کند که یعنی نه در آن رسمیت کامل قبل از 84 و نه فضای سنگین بعد از 88 خواهد بود .در این حالت خیلی از تجربه ها و خیلی از آن کار هایی که در دوره ی 84 تا 88 توسط انجمن ها و توسط دفتر تحکیم و یا سایر گروه های دانشجویی انجام شد ، سودمند خواهد بود و با مطالعه آن ها می توان تجربیات آموزنده ای بدست آورد . در این دوره ها ما هم سعی می کردیم از ظرفیت های رسمی استفاده کنیم هم در عین حال تلاش می شد که روی ظرفیت های غیر رسمی نیز سرمایه گذاری کنیم به عنوان مثال روی گروه های دوستی دانشجویان ، روی دور هم جمع شدن ها و جلسات در خانه ها و یا خوابگاه ها ، روی گروه های ورزشی یا کوهنوردی یعنی به یک نوعی بتوان آن فضای نزدیک دانشجویان را هم ایجاد کرد و هم تقویت کرد . نباید عجله ای داشت که سریعا این ظرفیت به یک کنش سیاسی تبدیل شود . ما در مرحله ای هستیم که شبکه ی نیروها و سازمان نیروهای سیاسی و مدنی ما از هم پاشیده اگر در واقع این شبکه آهسته آهسته باز هم شکل بگیرد و اگر این نیروها دوباره کم کم همدیگر را پیدا کنند و با هم گفتگو کنند و از دل این گفتگو ها راهکار های مربوط به زمان خودشان را پیدا کنند، قطعا در زمان مناسب این نیروها و این جریانات شکل گرفته می توانند کنش سیاسی مناسب را هم انجام دهند.
No comments:
Post a Comment