Tuesday, July 17, 2012

ناکامی جنبش ۱۸ تیر و ضرورت آمادگی برای خیزش نابهنگام؛ علی افشاری

۱۳ سال از فاجعه ۱۸ تیر۱۳۷۸ می گذرد. جنبش دانشجویی ایران هنوز داغدار حمله عوامل پیدا و پنهان حکومتی به کوی دانشگاه تهران است. در طول این ۱۳ سال نه تنها آمران و مجریان هتک حرمت دانشگاه و تخریب وحشیانه خانه دانشجویان محاکمه ومواخذه نشدند بلکه برصدر نشستند و حامیان آنها اکثر مصادر مهم تصمیم گیری در خصوص دانشگاه و دانشجویان را پس از سوم تیر ۱۳۸اشغال کردند.
 
دستگاه قضایی جمهوری اسلامی حقایق پرونده کوی دانشگاه را وارونه جلوه داد. و دانشجویان را به خاطر دفاع از کیان دانشگاه و حقوق شان در جایگاه متهم نشاند. در نهایت نیز همه تهاجم ها ،تخریب ،ضرب و شتم ها ،فحاشی و هتک حرمت ها تنها به سرقت یک ریش تراش توسط سرباز وظیفه ای گمنام و بی پناه تنزل یافت.
 
جنبش اعتراضی ۱۸ تیر نتوانست به اهدافش برسد و ناکامی آن باعث گسترش تهاجم دستگاه سرکوب به دانشگاه ها شد. اما در عین حال در سطح دیگری زمینه ساز رشد مبارزات دموکراسی خواهانه و تعمیق آن در بطن جامعه شد. پربیراه نیست اگر بگوئیم که جنبش سبز گسترش حرکت ۱۸ تیر در ابعادی وسیع تر بود. که باز دانشجویان دانشگاه تهران در مقیاسی کوچکتر در خرداد ۱۳۸۸ تاوانش را پس دادند. نیرو های لباس شخصی با حمایت نیروی انتظامی باز به خوابگاه دانشجویان تهران حمله کردند. و جمع زیادی از دانشجویان را بعد از توهین و ضرب و شتم به صورت فله ای بازداشت کردند.
 
نافرجامی ۱۸ تیر عوامل مختلفی داشت که برخی از آنها با ناکامی جنبش سبز مشترک هستند. نابهنگامی ، ماهیت غیر منتظره و انفجاری آن حرکت یکی از دلایل مهم است .از آنجا که این عامل می تواند چالشی پیش روی هر حرکت اعتراضی بالقوه و محتمل جنبش های اجتماعی باشد ،لذا لازم است که بدان پرداخته شود.
 
در سالیان اولیه دوران اصلاحات خوابگاه دانشگاه تهران که مجتمع بزرگی است و هزاران دانشجو را شامل می شود،اعتراض هایی را نسبت به فعالیت های حکومت علیه آزادی ها، جامعه مدنی مقتدر و دفاع از جنبش اصلاح طلبی دوم خرداد سازمان می دادند. این حرکت ها حالت خودجوش داشت و اغلب پای تشکلی دانشجویی درمیان نبود. معمولا دانشجویان به بیرون از محوطه کوی می آمدند و سرانجام با گفتگویی که بین آنها و پلیس منطقه امیر آباد تهران صورت می گرفت به کوی دانشگاه تهران بر می گشتند و حادثه ای رخ نمی داد.
 
اما حمله به کوی دانشگاه حالتی غافلگیرانه داشت. در شب حادثه نیز فرخ شفیعی دانشجوی وقت دانشگاه تهران از ساکنان کوی خواسته بود تا بیرون بیایند و به تعطیلی روزنامه سلام اعتراض کنند. اما حضور لباس شخصی ها ،گروه فشار و یگان ویژه نیروی انتظامی وضعیت جدید و بی سابقه ای را پدید آورد. بالا گرفتن تنش بین آنها و دانشجویان منجر به بروز فاجعه حمله و تخریب بی رحمانه کوی دانشگاه تهران شد.
 
شدت تخریب، ضرب و شتم و بی حرمتی به دانشگاه ،جنبش دانشجویی،دانشگاهیان و مردم ایران را به خشم آورد. که منجر به گسترش جنبش اعتراضی بزرگی شد که در مقیاس خود پس از حوادث سال ۱۳۶۰ بی سابقه بود. واکنش گسترده و خشم آلود دانشجویان و مردم مورد انتظار طراحان حمله به کوی دانشگاه نبود. البته به طور کلی بروز انزجار عمومی درمورد حمله به کوی دانشگاه فراتر از تصور تمامی ناظران و کنشگران عرصه سیاسی ایران بود.
 
این شرایط دفتر تحکیم وحدت و جنبش دانشجویی را به شدت تحت فشار قرار داد.پتانسیل حرکت ناگهانی ۱۸ تیر بسیار بیشتر از ظرفیت و توان این تشکل و اساسا جنبش دانشجویی بود.
 
هیچ تشکل دانشجویی برای چنین موقعیت بزرگی آمادگی نداشت. رفتارها از ابتدا عکس العملی بود. همین وضعیت در حال حاضر نیز ممکن است رخ دهد. فقدان توسعه سیاسی و نبود احزاب قوی و ریشه دار و الگوی مطلوب سیاست ورزی حکومت منجر به شکل گیری و تداوم “جامعه ای توده وار” شده است.
 
شرایط بسته سیاسی نیز کنش و واکنش این جامعه توده وار را همواره در وضعیت پیش بینی نا پذیر قرار داده می دهد. انگار تکلیف همه چیز در مملکت تا اطلاع ثانوی نامشخص است. به خصوص در شرایط کنونی کشور که تمامی شاخص های بی ثبات ساز و نظم گریز به نحو چشمگیری در حال اوج گیری است. امکان پدید آمدن وقایعی چون کوی دانشگاه، یا اعتراض به تقلب های انتخاباتی و یا اعتراض به فقر و گرانی سرسام آور محتمل است.
 
ضرورت تأمل در چگونگی آمادگی
 
اکنون در برابر این اتفاقات غافلگیر کننده چه باید کرد ؟ در واقع آسیب شناسی جنبش اعتراضی ناکام ۱۸تیر باید بتواند با بهره گیری از تجارب این جنبش پاسخ مناسبی به این مسئله بدهد که هنوز گریبان گیر جامعه و به خصوص نیرو های تحول خواه است.
 
این نیاز وجود دارد تا فعالان سیاسی و نیرو های نخبه در جنبش های اجتماعی به روش ها و رهیافت هایی برسند که یاریگر جامعه در این تندبادها باشند. و گرنه وقتی طوفان های اجتماعی به راه می افتند و چون امواج خروشان سیل همه چیز را از سر راه خود بر می دارند، دیگر نمی توان تاثیرگذار بود. و حرکت را به سمت ساحل موفقیت رهبری و مدیریت کرد. در چنین شرایطی بی نظمی حاکم بر حرکت احتمال نافرجامی آن را بسیار بالا می برد. و امکان به بار نشستن و نتیجه مثبت از دل انفجار اجتماعی را کمرنگ می سازد.
 
بنابراین در وهله نخست باید به آماده سازی پرداخت. مانند تمرین تیم های فوتبال قبل از آغاز بازی های بزرگ. بدون آنکه شتابزده و بدون برنامه به عمل گرایی صرف و روزمرگی پرداخت. باید به ذخیره سازی نیرو ها و تشویق همه در هر جایگاه و در هر سطحی که هستند،اقدام کرد. تا با توسعه ارتباطات بتوان به برقراری و حفظ روابط سازمان یافته پرداخت.
 
تشکیل شبکه‌های کاری هر چقدر هم کوچک و کم تعداد باشد با اجتماع و پیوند با یکدیگر می تواند در روز موعود به کار آید.
 
دیگر عنصر مهم پرهیز از حرکت های سریع و بی نتیجه در چنین ایامی است. باید کوشید تا نیرو های معترض به میدان آمده و متمرکز شوند تا با حداکثر سرعت سامانی بین آنها برقرار گردد . البته در عین حال باید سعی کرد تا غلیان احساسات جمعیت عاصی تخلیه شود و فرصتی برای ابزار هیجان و احساسات خشم آلود در مسیری کنترل شده و هدایت پذیر خلق شود.
 
تدوین طرحی جامع و کارساز در این خصوص فراتر از وقت و توان در این مطلب است. اما پرداختن به این بحث در بین فعالان برجسته سیاسی و اجتماعی و همفکری میان آنها می تواند متاع مناسبی را تولید کند تا توشه روز مبادا باشد. و چون ابزاری مطمئن برای عدم تکرار ناکامی های گذشته مورد استفاده قرار گیرد.
 
عرصه سوم
 
 

http://adf.ly/1587888/whostheadmin

No comments:

Post a Comment