Wednesday, July 25, 2012

یار دبستانی ز یادم فراموش مباد؛ علی سلطانی

به یاد علی اکبر محمد زاده، دبیر انجمن اسلامی شریف که به ٦ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
 
«و زندانها را به یک مدرسه آموزش و تربیت اخلاقی مبدل کنید» (١)، این در پیام پنچ سالگی انقلاب است. بیست و نه سال دگر می گذرد و دانشگاه ها را زندان کرده اند. و امروز ٣ مرداد، اولین سالگرد دادگاه علی اکبر محمدزاده، دبیر انجمن اسلامی شریف است. اگر زمانی به علی اکبر گفته می شد که دستگیر می شوی و ٦ سال حکم می خوری، حتما می خندید.
 
فعالیت در دانشگاه هیچگاه بی هزینه نبوده ولی دستگیری در اکثر موارد آخرین گام بوده است. نگاهی به چندین سال اخیر و تامل در نحوه ی برخورد با دانشگاه و دانشجو موید این نکته است که زیاده روی در استفاده از ابزارهای تنبیهی و برخوردهای انضباطی و قضایی تاثیر و کارکرد خود را از دست داده است. همچنین با فراگیر شدن فعالیت سیاسی در دانشگاه ها در میان بدنه ی دانشجو، حربه ی قدیمی برخورد با فعالین شاخص دانشجویی سبب سکون و سکوت دانشگاه ها نشد. گرچه نباید کتمان کرد که پس از ٣ سال سرکوب جامعه و دانشگاه، دگر نه از تاک نشان مانده است و نه ازتاک نشان. اما شکی نیست که پتانیسل بالقوه ی دانشگاه منتظر روزنه ای برای بروز است.       
 
به هر عنوان بعد از خرداد ٨٨ همیشه سایه ی دستگیری بروی سر فعالین دانشجویی بود ولی خود ایشان بدون واهمه از آن فعال بودند. اصولن برای کسی که در دانشگاه به فعالیت سیاسی می پردازد، تمایزی بین وزارت اطلاعات و قوه قضاییه هست. وزارت اطلاعات نماد نگاه امنیتی و بدبینی به هر فعالیتی است، از طرف دیگر قوه قضاییه نماد دستگاهی که با قضاوت سر و کار دارد. گرچه بعد از انتخابات ٨٨ این دو دستگاه همپوشانی بیشتری با هم پیدا کردند و استقلال قوه قضاییه درون خوی تهاجمی وزارت اطلاعات گم شد، ولی باز همواره این دو یکی در نظر گرفته نمی شد. شاید روند یکی شدن این دو از چشمان مغفول مانده بود.
 
برای هرکسی بزنگاه هایی وجود دارد که متوجه اشتباه نگاهش می شود. برای علی اکبر محمدزاده و بسیاری دیگر از فعالین دانشجویی، روند پس از پایان بازجویی ها، دفاع آخر، دادگاه و رای آن سبب تلنگری به نظرشان در باب سیستم قضا در این کشور شد. همگی به چشم خود، دست پرقدرت بازجوی را در پس نمایش دادگاه دیدند و حکایت بی طرفی قاضی شوخی کودکانه ای بود و الی آخر. می توان چندین صفحه از این توصیفات را ادامه داد ولی ضربه ی اصلی نه در حکم صادره برای افراد بلکه بر جای دگری وارد شد. همگان به قطع دریافتند روندی که آغاز شده است نه رویه یک گروه و دسته بلکه رویکرد کلی نظام در زمینه ی سرکوب امور به سلیقه ی خود است.  
 
کم تحمل شدن مفرط نظام را در برخورد آن با دانشگاه می توان به وضوح دید. کم تحملی که سبب می شود از تدبیر نیز خالی باشد. هر فعالی که کوچکترین مشکلی داشته باشد و یا که از او موردی در دست داشته باشند، را براحتی می توانند تحت فشار قرار دهند و کنترل کنند. اگر در این سطح موفق نشوند، با دستگیری او و به ابزار بازجویی و انفرادی سعی می کنند اعترافات دلخواه (به ویژه در زمینه ی تجمعات بیرون از دانشگاه) را بدست آورند. اگر فرد را نتوانند زیر فشار زندان وادار به اعترافات دروغین کنند، در این مرحله فارغ از محتویات پرونده، فرد محکوم به حکم سنگین است. سزای مقاومت برابر خواست ایشان پاداشی جز حکم زندان طویل المدت ندارد. برای علی اکبر محمدزاده دبیری انجمن اسلامی شریف، نشریه و برد آن بهانه ای می شود برای ٦ سال حکم تا شاید همگان در دانشگاه شریف حساب کار دستشان بیاید. چه اهمیتی دارد حالا اگر کسی هم این وسط قربانی شود. البته هدف بزرگتر از علی اکبر، تلاش ٦ ساله ی وزارت علوم و اطلاعات برای بستن انجمن اسلام شریف بود که خب یک تیر و دو نشان شد.
 
مورد دیگری که برای آن تلاش زیادی می شود، فراموش شدن فعالین دانشجویی و یا بدنامی آنان است. اطلاعات از طریق بازوهای عملیاتی خود در دانشگاه دست به انتشار مطالب موهن و بی اساس در باره افراد می زند. از وابستگی به جریانات سیاسی گرفته تا مسائل اخلاقی. همچنین تلاش ویژه ای می شود که نام و یاد دانشجویان زندانی، از اذهان پاک شود. 
 
 سر زدن دانشجویان به خانواده های دانشجویان زندانی، آمدن به دیدار دانشجویان در بند در هنگام مرخصی و یا آزادی و برگزاری یادبود به هر شکل برای آنان از جمله مسائلی است که سبب می شود دستگاه های اطلاعاتی به صریح ترین شکل متوجه شوند که در سناریو خود شکست خورده اند. به یاد زندانیان سیاسی بودن در کنار دلگرمی برای خانواده ها ایشان، تنها کاری است که می توان برای افرادی انجام داد که به خواست نظام فراموشی آنان است. 
 
و اکنون بیش از ١٨ ماه از در بند بودن علی اکبر محمدزاده و بسیاری دیگر از زندانیان سیاسی می گذرد. به یقین در دانشگاه شریف دانشجویی نیست که نام علی اکبر محمدزاده، دبیر انجمن اسلامی شریف را نشنیده باشد و در سطح جامعه هم بسیار بیش از گذشته زندانیان سیاسی در یاد و خاطر مردم هستند. ممکن است بتوانند افراد را در بند کنند، از روایت رسمی حذف کنند، تهمت بزنند و هزاران کار دیگر، ولی مردم و تاریخ قضاوت خود را خواهند کرد. چه باک که «این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید / نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد» (٢)
--------------------------------------
( ١ ) پیام به ملت ایران در پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب (ارزیابی شرایط ایران) – صحیفه ی امام خمینی – ج ١٨ – ص ٣٤٣
( ٢ ) بیتی از قصیده ی سیف فرغانی، شاعر قرن هفتم و هشتم هجری، پیرامون حمله ی مغول به ایران
 

http://adf.ly/1587888/whostheadmin

No comments:

Post a Comment