Wednesday, April 24, 2013

عزل ولی فقیه اصلاح طلب؛ علی افشاری

 فروردین ۹۲ مصادف با بیست چهارمین سالروز برکناری غیر قانونی آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری است. این اتفاق مهم عرصه را برای رهبری خامنه‌ای مساعد ساخت. در آن هنگام هیچکس و از جمله خود سید علی خامنه‌ای فکر نمی‌کرد قرار است او جایگزین آیت الله منتظری شود.

 
در آن روزگار در بین مقامات عالی رتبه جمهوری اسلامی، خامنه‌ای از نزدیک‌ترین اشخاص به فردی بود که روزگاری در جمهوری اسلامی «امید امام و امت» نامیده می‌شد. علی رغم اینکه مطالب و مباحث زیادی در خصوص چگونگی این اتفاق نوشته شده و کلیت ماجرا روشن است اما هنوز حقیقت ماجرا به صورت کامل و همراه با جزئیات معلوم نیست. به عنوان مثال روشن نیست نقش سید احمد خمینی دقیقا تا چه میزان بوده است؟ آیا نامه‌های نوشته شده ۶ فروردین و ۸ فرودین و یا پیام به مهاجران جنگ تحمیلی نوشته خود آیت الله خمینی است؟ آیا وی املا کرده و سید احمد انشاء کرده است؟ یا اساسا آیت الله خمینی در جریان این نامه نگاری‌ها نبوده است؟
 
تحقیقات و اطلاعات تازه افقی به روی کشف تمامیت حقیقت ماجرا باز می‌کند.
 
معمولا دو تصور پیرامون چرایی حذف آیت الله منتظری از بلوک قدرت وجود دارد. نخست ماجرای مهدی هاشمی و سپس مخالفت با اعدام‌های گسترده مخالفین سیاسی در سال ۱۳۶۷. اما بررسی عمیق و همه جانبه روشن می‌سازد که این دو عامل در اصل روایت‌های مشهور غلط هستند. این دو رویداد موقعیت آیت الله منتظری در داخل بلوک قدرت را ضعیف کرد و رابطه وی و آیت الله خمینی که تا سال ۱۳۶۵ مستحکم و در بین صاحب منصبان ارشد نظام نزدیک‌ترین بود، را به سمت تیرگی فزاینده برد. اما رشته مودت و نزدیکی بین آن‌ها پاره نشد. در ماجرای پرونده مهدی هاشمی و اعترافات وی مدارس و مجموعه‌های تحت نظر آیت الله منتظری جمع گشت و همچنین سعی شد از وی در بین نیرو‌های هوادار حکومت مشروعیت زدایی شود. منتها هدف آیت الله منتظری نبود. بلکه دور کردن نیرو‌های نزدیک وی حداقل در آغاز ماجرا مد نظر بود. آیت الله منتظری پس از تثبیت جریان خط امام در سال ۱۳۶۰ به مرور از دو جناح حاکمیت فاصله گرفت. ابتدا تضاد وی با جناح راست حزب جمهوری اسلامی زیاد شد. کم کم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که انتظار داشت حوزه‌های علمیه و بخش‌های قضائی حکومت را در دست بگیرد، آیت الله منتظری را مانع خودش دید. اما پس از تجزیه جریان خط سوم به مرور از سال ۱۳۶۴ به بعد رابطه جناح چپ نیز با آیت الله منتظری به هم خورد. از این مقطع به بعد که آهنگ انتقادات آیت الله منتظری از عملکرد قوای سه گانه شتاب یافت. جناح راست نیز که با بخش مسلط قدرت و بخصوص دولت مهندس موسوی مشکل داشت، انتقاداتش را فرو خورد و سعی کردند به شکل تاکتیکی به آیت الله منتظری نزدیک شود. البته موتلفه و بخصوص تیم بادامچبان –لاجوردی- پرورش بشدت با آیت الله منتظری مشکل داشتند.
 
آیت الله منتظری فرد جناحی نبود و رابطه‌اش را با افراد مختلف و از جناح‌های گوناگون تنظیم کرده بود. اما در عین حال مستقل عمل می‌کرد. همچنین تشکیلات خاص خودش را داشت و به بهیچوجه خود را در اختیار هیچ فرد و گروهی قرار نداده بود وبا صراحت، شجاعت و صداقت حرف‌هایش را می‌زد. این مساله باعث نگرانی دو جناح بود که در صورت رسیدن به رهبری وی قادر است نیروی خاص خودش را داشته باشد و آن‌ها نتوانند حول وی انحصار سیاسی ایجاد نمایند. در این میان کانون حساسیت طرفین برادران هاشمی بودند. مهدی هاشمی بیشتر مورد حمله بود. به باور آن‌ها این دو برادر توان تشکیلاتی بالا داشتند و می‌توانستند مستقل از دو جناح، نیرو‌های سیاسی حول آیت الله منتظری جمع نمایند. همچنین مدارس آیت الله منتظری در قم طلاب زیادی داشت و این مسئله نفوذ آیت الله منتظری در حوزه علمیه را عمقی استراتژیک بخشیده بود. بنابراین در آن مقطع کوشش شد تا پیرامون آیت الله منتظری خلوت گردد و توانایی وی در تشخیص مستقل مسائل و اداره دفتر و جریان مجزا زیر سئوال برود. تا او در ‌‌نهایت مجبور شود وابسته به جناح‌های سیاسی و کارگزاران ارشد موجود گشته و کادر مستقل و متمایزی نداشته باشد. سید احمد خمینی در سال ۱۳۵۹ طی نامه‌ای ناخشنودی خود از تشکیل بیت و دفتر توسط آیت الله منتظری را بیان داشته بود و به صراحت گفته بود: «... مساله دیگر دفتر آیت الله منتظرى است که دیگر این تماشائى است، آخر شما‏ ‏دفتر مى‎خواهید چه کنید، اگر مطلبى دارید خود بفرمائید و اگر مطلبى است که‏ ‏باید غیر بگوید خود آن شخص از قول شما بگوید، همه مى‎گویند این دفتر یک تقلید‏ ‏باطل از دفتر امام است.» (۱)
 
البته لازم به ذکر است نخستین برخورد از سوی جریان‌های حکومتی با آیت الله منتظری بعد از درگیری جناح راست سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (باقر ذوالقدر، حسین فدائی، نجات) با مهدی هاشمی روی داد. محسن رضایی نیز در آن زمان جانب آن‌ها را گرفت. بر این اساس مهدی هاشمی وی را به نفاق متهم ساخت که راهنمای چپ می‌زند ولی راست می‌پیچد. در سال ۱۳۶۱ بیت آیت الله منتظری از سوی اطلاعات سپاه شنود گذاری شد و این رویه بعد‌ها توسط وزارت اطلاعات ادامه یافت. حتی برخی از کار کنان دفتر وی چون غلامعلی دری نجف آبادی برای سال‌ها منبع و مخبر اداره اطلاعات قم بود. بنابراین اگرچه تنش با آیت الله منتظری بالا گرفت و میزان تاثیر گزاری او در حاکمیت کاهش یافت اما کماکان وزنه‌ای موثر بود. مراجعات آیت الله خمینی در مسائل فقهی به وی ادامه داشت. همچنین عفو زندانیان بعد از وقفه‌ای کوتاه در اختیار او قرار گرفت. دیدار‌های مسئولیت عالی رتبه مملکتی و نظامی با وی به صورت منظم صورت می‌پذیرفت. در خاطرات هاشمی رفسنجانی آمده است که بعد از پذیرش صلح با عراق که به زعم آیت الله خمینی نوشیدن جام زهر بود، وی به آیت الله منتظری پیشنهاد می‌کند برای تقویت موضع رهبری، پیشنهاد راهپیمایی بیعت با امام را مطرح سازد و آیت الله منتظری نیز این اقدام را انجام می‌دهد و در ‌‌نهایت با ابتکار آیت الله منتظری مانور حمایت از آیت الله خمینی صورت می‌پذیرد تا این پیام به جامعه منتقل شود که موقعیت او تضعیف نشده است.
 
 اعتراض آیت الله منتظری به اعدام‌های فراگیر زندانیان وابسته به سازمان مجاهدین خلق و چپ کمونیستی روابط را متشنج ساخت. اما آن جریان به احتمال زیاد مخالفین دیگری نیز در درون حکومت داشت که در ‌‌نهایت در نیمه راه متوقف شد. بعد از پایان اعدام‌ها، آیت الله خمینی مسئولیت عفو زندانیان باقی مانده را به آیت الله منتظری سپرد و اکثریت آن‌ها در ۲۲ بهمن ۱۳۶۷ از زندان‌ها آزاد شدند. در پاییز ۱۳۶۷ هر دو با هم ملاقات کردند. حتی آیت الله خمینی با هادی هاشمی نیز در سال ۱۳۶۷ دیدار کرد و به وی توصیه نمود که مواظب آیت الله منتظری باشد. بنابراین هیچ سند معتبری وجود ندارد که آیت الله خمینی در آن مقطع در فکر برکناری و یا جایگزینی آیت الله منتظری بوده است. آیت الله منتظری در مهر ماه ۱۳۶۵ قبل ار دستگیری سید مهدی هاشمی به صراحت طی نامه‌ای از آیت الله خمینی خواست اگر او ساده اندیش پنداشته می‌شود، او را از سمتش برکنار کنند. اما آیت الله خمینی چنین نکرد و حتی در دیداری که با آیت الله منتظری پس از پخش اعترافات مهدی هاشمی از تلویزیون داشت او را برج بلند اسلام نامید. در ۵ بهمن ۱۳۵۷ بخشنامه عفو و تخفیف مجازات محکومین دادگاه‌های انقلاب و عمومی با تایید آیت الله منتظری به قوه قضائیه ابلاغ شد. (۲)
 
بررسی دقیق سیر حوادث آشکار می‌سازد که ماجرا از سخنرانی‌ها و اعلام موضع آیت الله منتظری به مناسبت دهمین سالگرد انقلاب در بهمن ۱۳۵۷ شروع می‌شود. یعنی تقریبا دو ماه پیش از ماجرای برکناری آیت الله منتظری و ۴ ماه قبل از فوت آیت الله خمینی این اتفاق رخ می‌دهد که در حکم تیر خلاص زدن به رابطه بحرانی دو همراه قدیمی بود. همانگونه که توضیح داده شد رابطه آن‌ها مشکل دار بود ولی دارای فراز و نشیب بود و هنوز رشته مودت گسسته نشده بود. چه بسا اگر مواضع انتقادی آیت الله منتظری در ۲۲ بهمن ۱۳۶۷ مطرح نشده بود، نامه‌های موسوم به ۶/۱ و ۸/۱ نیز منتشر نمی‌گشتند و آیت الهآ منتظری دومین رهبر تاریخ جمهوری اسلامی می‌شد.
 
البته جریان‌هایی از دیر باز مخالف رهبری آیت الله منتظری بودند. بخش خشونت طلب جناح راست با محوریت لاجوردی، اطلاعات سپاه با محوریت ذوالقدر، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، وزارت اطلاعات و جناح چپ (خط امام) نیز در سال آخر عمر آیت الله خمینی به این حرکت پیوستند. بررسی عملکرد آیت الله خمینی و سیر برخورد‌های وی نشان می‌دهد او به یک باره به موضعگیری‌های حذفی روی نیاورده است. بلکه جریان‌هایی به شکل مستمر و منظم روی وی کار کرده‌اند تا در ‌‌نهایت او پس از یک تاخیر زمانی برخورد علنی و نهایی را انجام داده است. این موضوع کاملا در مورد بنی صدر و خانه نشین کردن آیت الله شریعتمداری صدق می‌کند. اما نکات مهم سخنان آیت الله منتظری در سخنرانی ۲۲ بهمن چه بود؟ ابتدا ایشان مصاحبه‌ای با ستاد بزرگداشت مراسم دهمین سالگرد دهه فجر داشتند. مصاحبه کننده محمد جواد مظفر بود و در دی ماه ۱۳۶۷ این مصاحبه انجام شد. برخی از پاسخ‌های آیت الله منتظری با دیدگاه‌های مرسوم و نظرات رسمی حکومت تفاوت آشکار داشت. ایشان در این مصاحبه نکات زیر را مطرح کردند:
 
-                عدم موفقیت انقلاب به دلیل شعار دادن فراموش کردن ارزش‌های اولیه، کنار زدن نیرو‌های عاقل و فعال مردم، بها ندادن به مردم
-                ضرورت استفاده از اجتهاد پویا برای تطبیق احکام شرعی با پیشرفت‌های اجتماعی و اقتصادی
-                ترجیح حفظ ارزش‌های اخلاقی و انسانی بر نفس حکومت، ارزش‌ها و اهداف اصولى انقلاب، ‏ ‏ملاک و اصل باید باشد نه حکومت کردن به هر قیمت
-                غیر قانونی بودن شورای مصلحت و لزوم اجرای قانون اساسی
-                ضرورت تحول در ساختار حوزه‌های علمیه و شناخت طلاب از علوم جدید
-                دفاع از اقتصاد آزاد و کنار گذاشتن تصدی‌گری توسط دولت در حوزه اقتصاد و ایفای نقش نظارتی
-                دفاع از نهضت‌های آزادی بخش و مبارزه با آمریکا در جهان
-                دادن آزادی به خبرگان برای اظهار نظر تا بحث‌های کار‌شناسی در اختیار ولی فقیه قرار بگیرد و وی درک درستی از موضوعات مختلف داشته باشد
-                ضربه زدن افراط و تفریطها‏ ‏و خود محوری‌ها و انحصار طلبی‌ها و خط بازی‌ها و گروه گرائی‌ها و حق کشی‌ها و بى‏ ‏عدالتی‌ها و بى اعتنائى به مردم و ارزشهاى اصیل به انقلاب
-                نگرانی از فاصله گرفتن جوانان از انقلاب
-                ضرورت ایجاد تحول در مدیریت انقلاب (۳)
 
در این مصاحبه کاملا موضع انتقادی آیت الله منتظری و ضرورت تحول و تغییر در سیاست های کلان نظام پیدا است. او در دیدار با مسئولین ستاد جذب کمک های مردمی به جبهه ها موضع انتقادی نسبت به جشن های ده سالگی جمهوری اسلامی گرفت. فرازی از سخنان ایشان بشرح زیر است:
 
" اگر جشن برای یادآوری اهداف و آرمان های اصیل انقلاب باشد و یک سری برنامه های آموزنده و سازنده تدارک شود به نحوی که همه ملت با ایمان و شوق برای ساختن و عمران کشور بسیج شوند و صدا و سیما و روزنامه ها در اختیار اینگونه برنامه ها باشد و افراد بتوانند هر نظر و فکر سازنده و یا آموزشی و انتقادی دارند منعکس کنند تا مردم رشد فکری پیدا کنند و به یاد اهداف انقلاب شعار های آن و خون شهدا و چاره جویی برای رفع کمبود ها و تهیه برای مقابله با دشمنان اسلام بیفتند جشن ها خوب است ولی اگر صرف چراغانی نمودن با این همه کبود برق و خاموشی زیاد و گلباران نمودن و آذین بستن خیابان ها و مجسمه سازی و... و کلا یکسری کار های تشریفاتی بدون محتوی باشد اینگونه جشن گرفتن با آن همه کمبود در کشور و خرابی زیاد که هنوز در شهر های مرزی است بعلاوه چند میلیون آواره جنگی، کمبود دارو در بیمارستان ها و داروخانه ها و کلا کالاهای مورد نیاز کار خلافی است. بخصوص اگر دست اندرکاران این جشن ها فرمانداری ها و شهرداری ها باشند. در این صورت دنیا شاید به ما بخندد و محکوم کند. (4) این سخنان مورد انتقاد بخش هایی از حاکمیت و از جمله دفتر آیت الله خمینی قرار گرفت. اما در عین حال این سخنان آیت الله منتظری در تیتر اول روزنامه های وقت و حتی روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد. در این ایام جمعی از طلاب رزمنده نیز با ایشان ملاقات کردند. اما آیت الله منتظری دیدگاه انتقادی اصلی اش را در سخنرانی روز 22 بهمن اظهار داشت. وی در دیداری که با بخش هایی از مردم داشت چنین گفت : "
 
انقلاب اسلامی ایران تحولی عظیم بود که همه دنیا را تکان داد و موجی در جهان ایجاد کرد که طنین انقلاب را به دور ترین نقاط جهان رساند.... این مسئله که هر کس باید اعمال خود را محاسبه و اشتباهات خویش را جبران کند در بین مردم و مسئولان باید وجود داشته باشد و با بررسی اعمال گذشته و شناخت نارسائی ها و اشتباهات در پی برطرف کردن نواقص و رفع اشتباهات برآیند و از خطا های سیاسی نیز باید توبه کنیم. اکنون که درآستانه دومین دهه انقلاب اسلامی قرار داریم شایسته است عملکرد ده سال گذشته خود را مورد بررسی قرار دهیم و حساب کنیم چه کرده ایم و چه می خواهیم بکنیم نه اینکه با برنامه های سرگرم کننده تعریف از خود و ثناگویی و مدح یکدیگر را گول بزنیم.... ما باید روحیات و شعار های اول انقلاب را زنده کنیم و بدنبال احیای اتحاد و هماهنگی و ایثار و استقامت روز های پیروزی انقلاب باشیم. من نگفتم برای در دهه انقلاب جشن نگیریم بلکه مقصود از پرهیز از جشن بی محتوی و دوری از مظاهر گمراه کننده بود. بزرگداشت سالگرد پیروزی انقلاب و برپایی  جشنی که همراه با بررسی گذشته و برنامه ریزی برای آینده باشد بسیار شایسته است.. در دهمین سالگرد انقلاب جشنی عاقلانه است که بیندیشیم که چه کرده ایم و تا چه اندازه به شعار های دوران انقلاب جامعه عمل پوشانده ایم و اهداف انقلاب را تا چه حد تحقق بخشیده ایم. باید از اشتباهات گذشته درس بگیریم زیرا در گذشته شعار هایی دادیم که بعضا اشتباه بود. بسیاری از شعار ها داده شد که عمل به آنها ممکن نبود و سبب شد وضع به صورتی در بیاید که خارجی ها از آمدن به ایران وحشت داشته باشند.... باید به جای افتخار به گذشته و شعار دادن در مورد آن به فکر جبران خطاهای گذشته باشیم.. ما در خیلی جاها لجبازی کردیم و به راهنمایی و وساطت افراد عاقل در گذشته توجه نمی کردیم. اکنون زمان آن است که لجاجت ها را رها کنیم. رسانه های گروهی و رادیو تلویزیون نباید خطی خاص داشته باشند و به صورت انحصاری در بیایند و در دست چند نفر باشند. زیرا اگر اینگونه باشد کار بجایی می رسد حرف من طلبه را هم که از اول انقلاب در کنار مردم و همراه با انقلاب اسلامی بوده ام سانسور می کنند. در آن صورت معلوم نیست با مردم چه خواهند کرد. بنابراین لازم است مردم و کسانی که انتقاد سازنده دارند آزادانه حرف های خود را بزنند زیرا یکی از اصلی ترین شعار های مردم در دوران انقلاب استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود و یکی از معنا های آزادی، بیان اندیشه های مخالف در جامعه است. " (5)
 
 در بخش های دیگر این سخنرانی آیت الله منتظری عفو زندانیان سیاسی از سوی آیت اله خمینی را گامی درست دانست و از هیات های گزینش خواست تندروی نکنند و اجازه دهند این افراد جذب اقتصاد و اجتماع بشوند. وی همچنین خواستار مساعد کردن فضا برای بازگشت نیروهای متخصص خارج از کشور شد. بر ضرورت تحول اساسی در مدیریت کشور تاکید کرد. این سخنان آشکارا به معنای نگاه انتقادی به سیاست های گذشته نظام و ضرورت اجرای اصلاحات بود. این دیدگاه ها درست در نقطه مقابل دیدگاه های آیت الله خمینی قرار داشت که بر دفاع مطلق از درستی سیاست های گذشته تاکید داشت. اما چند روز بعد آیت الله خمینی در پیامی که خطاب به مراجع روحانیون صادر نمود ضمن حمله به روحانیت سنتی و مخالف دخالت در سیاست تحت عنوان متحجرین، به اظهارات آیت الله منتظری واکنش نشان داد و مخالفت خود را به صورتی تند بیان نمود. وی در این پیام سلمان رشدی را مرتد نامید. بخش هایی از سخنان وی که مربوط به بحث است به شرح زیر بیان می گردد:
 
"در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصا از حوادث ده سال پس از پیروزی باید عرض کنم که انقلاب اسلامی ایران در اکثر اهداف و زمینه ها موفق بوده است و بیاری خداوند بزرگ در هیچ زمینه ای مغلوب و شکست خورده نیستیم حتی در جنگ پیروزی از آن ملت ما گردید و دشمنان در تحمیل آنهمه خسارات چیزی بدست نیاوردند البته اگر همه علل و اسباب را در اختیار داشتیم در جنگ با اهداف بلندتر و بالاتری می نگریستیم و می رسیدیم ولی این بدان معنا نیست که در هدف اساسی خود که همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شده ایم هر روز ما در جنگ برکتی داشته ایم که در همه صحنه ها از آن بهره جسته ایم ما انقلابمان را در جنگ بجهان صادر نموده ایم ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده ایم ما در جنگ پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناخته ایم ما در جنگ به این نتیجه رسیدیم که باید روی پای خود بایستیم ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم ما در جنگ ریشه های انقلاب پربار اسلامیمان را محکم کردیم ما در جنگ حس برادری و وطن دوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم ما در جنگ به مردم جهان و خصوصا مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرتها و ابرقدرتها سالیان سال می توان مبارزه کرد، جنگ ما کمک به افغانستان را بدنبال داشت جنگ ما فتح فلسطین را بدنبال خواهد داشت جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظامهای فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را بدنبال داشت تنها تنها در جنگ بود که صنایع نظامی ما از رشد آنچنانی برخوردار شد و از همه اینها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت.
  
ادامه مطلب ...
 
 

http://adf.ly/1587888/whostheadmin

No comments:

Post a Comment